دولت، مالیات بر تراکنش بانکی و تامین بودجه

 

 

دولت هر از گاهی با ترفندهای مخصوص ، هجمه ای بر پیکر نیمه جان اقتصاد کشور وارد می کند. حتما طرح اخیر دولت برای مالیات بر تراکنش های بانکی را شنیده اید که مدتی نقل‌قول محافل شده است؛ هر از چندی در قوانین کشورکافرها به دنبال قوانینی می گردد تا بتواند از آن کسب درآمد کند؛ اما در کشورهای دیگر قوانین مالیات برتراکنش های بانکی را بر  مبنای مبارزه با پولشویی و تروریسم وضع کرده اند؛ در حالی که در کشور ما بسیاری از نمایندگان مجلس و دولتی ها به فکر درآمد و جبران کسری بودجه از طریق مالیات برتراکنش های بانکی هستند! هنوز زمان زیادی از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نمی‌گذرد و موج گرانی‌ها به خانواده‌ها آسیب‌های زیادی وارد کرده و علاوه بر آن از ارزش پول ملی نیز کاسته شده و حالا بلافاصله شوک مالیات برتراکنش های بانکی و جالبتر تعیین سقف ۳۵ میلیون تومانی طی ۱۰۰ تراکنش است! شاخصی که فعالان اقتصادی و غیراقتصادی را نگران کرده، زیرا راه‌های گریز از مالیات‌دهی همیشه برای سودجویان فراهم است و تا زمانی که حفره‌های فرار مسدود نشود، این تصور که در غیاب درآمدهای نفتی، می‌توان مالیات را افزایش داد و آن را جایگزین درآمدهای نفتی کرد، یک تصور ساده‌لوحانه از سوی افرادی است که کمترین اطلاعات از واقعیت‌های اقتصادی ندارند و این ترفندها تنها گریبان اقشار کم‌درآمدتر را می‌گیرد و آسیبهای جدی به معیشت مردم تحمیل می کند، دولت باید از فرو رفتن بیشتر خود در باتلاق سیاستگذاریهای سست پایه بکاهد. در حال حاضر هر شوکی در هر بازاری که ایجاد شود مناسب وضعیت نابسامان کشور نیست و بهتر است دولت بیش از بیش مراقب اثرات نامطلوب تصمیم‌های اینچنینی خود باشد.  درباره گیر افتادن دولت در باتلاق مالیات، با سید مرتضی افقه، اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز گفتگویی انجام شد که ماحصل آن را می خوانیم:

دولت با اخذ انواع مالیاتها از جمله ایده جدید گرفتن مالیات از تراکنشهای بانکی، به دنبال چیست؟

اول از همه باید به موضوع مهمی اشاره کنم مبنی بر اینکه دولت سیزدهم و شخص آقای رئیسی قبل از استقرار در پاستور مدعی بودند که معیشت ملت را به تحریم‌ها گره نخواهند زد؛ اما در واقعیت نه‌تنها اقتصاد کشور و معیشت مردم به تحریم‌های اقتصادی گره خورده، بلکه به دلیل تصمیم‌سازی‌های اشتباه اقتصادی، این پیوند بین معیشت مردم و تحریم‌های اقتصادی مستحکم‌تر از هر زمان دیگری شده است. دولت بر خلاف ادعاهای خود نتوانست مشکلات ناشی از تحریم ها را حل کند و کاملا قابل انتظار بود که با مشکلات اقتصادی عدیده ای برخورد کند. دولت یکسری هزینه ها پرداخت می کند که بخش قابل توجهی از آن هزینه ها مازاد است. به گونه ای که به ردیفهای هزینه ای بودجه مراجعه شود، دیده می شود که انبوهی از هزینه ها است که زیر فشار افراد سیاسی یا صاحب نفوذ به بودجه اضافه شده که الان تبدیل شده به یک هزینه ای که سالانه دولت مجبور است آن را پرداخت کند. به نظر من وقتی دولت با کمبود منابع مواجه می شود به جای اینکه بگردد و منابع جدید درآمدی که محدود هم هستند، پیدا کند، باید ردیف های هزینه ای مازاد را از بودجه بکاهد. حالا دولت برای کسری بودجه متوصل شده به فشار به مردم و از جیب مردم می خواهد کمبود منابع خود را تامین کند، در خصوص مالیات بر تراکنشهای بانکی باید بگویم که دولت کنکاشی در پایه های مالیاتی کشورهای پیشرفته کرده و آن مواردی که در ایران نبوده را پیدا کرده و آن را در کشور اجرا و از طریق این موضوع می خواهد کسب درآمد کند. بنابراین هدف دولت تامین کسری بودجه است در شرایطی که نتوانسته مشکل تحریم را برخلاف ادعاهایی که کرده بود حل کند.

اینکه نمی شود کفگیر دولت به ته دیگ می خورد جهانی فکر کند و جیب مردم را خالی کند، اما به کیفیت زندگی مردم که می رسیم، می بینیم به اندازه فقیرترین کشورهای آفریقایی در فلاکت بسر می بریم! مالیات زیاد در قبال کدام خدمات؟

کاملا درست می گویید، دولت با عناوین مختلف موجود برای مالیات‌ستانی از مردم استفاده می کند، در نتیجه اکنون می‌بینیم که عملا به جان جیب مردم افتاده‌؛ در حقیقت دولت برای کسب درآمد آویزان جیب مردم شده است و چاره‌ای جز دریافت مالیات از مردم ندارد، اما باید پرسید که اخذ این مالیاتها به بهترین شکل هزینه می شود؟ از نظر من خیر! زیرا نظام انتخاب و انتصاب چون براساس شایسته سالاری نیست، بهره وری پایین است، یعنی دولت هزینه های اضافی زیادی دارد. همچنین در کشورهای پیشرفته، دولت نماینده اکثریت مردم است یعنی در یک رای گیری آزاد، نماینده اکثریت یا دولت انتخاب می شود و مالیاتها صرف سلیقه اکثریت می شود، اما در کشور ما که به دلیل محدودیتها، نماینده اقلیت انتخاب می شود و مالیات اکثریت، صرف سلیقه اقلیت می شود! با ادبیات دینی خودشان هم اگر بخواهیم بگوییم، این پول حق الناس است، اما ارائه خدمات در قبال دریافت مالیات در ایران معنا ندارد، متاسفانه افزایش مالیات‌ها بر کمیت و کیفیت خدمات دولت نمی‌افزاید و در واقع مردم هزینه‌های بی‌کفایتی‌های دولت و سیستم غلط انتخاب و انتصاب را پرداخت می‌کنند که همین موضوع خود عاملی بر کسری بودجه است، این در حالی است که در کشورهای پیشرفته با دریافت مالیات دولت موظف است، خدمات مطلوبی به مردم ارائه دهد و در مقابل، مردم نیز از پرداخت مالیات رضایت کافی دارند.

در این شرایط مالیات بر تراکنش ها به ضرر اقتصاد خواهد بود، درست است؟

صددرصد. در ادبیات اقتصاد، مالیات تابعی ست از تولید ملی؛ در شرایط تحریم و به دلیل بی‌کفایتی‌ها و بی‌تدبیری‌ها در داخل کشور و در روابط بین‌الملل، از تولید ملی کاسته شده، در نتیجه مردم هم درآمد چندانی ندارند؛ به گونه‌ای که بر اساس آمارها 60 میلیون نفر در ایران زیر خط فقر هستند و حتی کسبه، کارمندان و افرادی که در واحدهای تولیدی فعالیت دارند هم درآمدشان به اندازه‌ای است که تنها بتوانند وضعیت فعلی‌شان را حفظ کنند، بنابراین افزایش پایه‌های مالیاتی به این معنی است که دولت برای حفظ بودجه، خودش را آویزان به جیب مردم کرده و این کار دولت باعث می شود تا هر روز سفره‌های مردم تنگ‌تر از قبل شود. در مجموع مردم در شرایط فعلی درآمد چندانی ندارند تا بتوانند از پس این پایه‌های مالیاتی برآیند و اگر هم دولت بخواهد به زور و از روش‌های مختلف برای پرداخت این مالیات، اجباری داشته باشد عملا مردم دچار مشکل جدی خواهند شد و حتی اگر امسال هم بتوانند از پس این مالیات‌ها برآیند، برای سال آینده این توان را نخواهند داشت و با توجه به تورم کنونی و افزایش قیمت کالاهای مختلف بخش تولید و بنگاه‌های کوچک و متوسط در کشور به سمت ورشکستگی می‌روند و عده‌ای هم بیکار خواهند شد که هر اندازه بیکاری بیشتر شود میزان مالیات هم کمتر خواهد شد، حال سوال این است که دولت برای سال‌های آینده چه سیاستی می‌خواهد در پیش بگیرد؟

آیا دریافت مالیاتها با عناوین مختلف واقعا کسری بودجه دولت را جبران می کند؟

قطعا نه. زیرا پول زیادی در دست مردم عامه نیست که بتوانند مالیات پرداخت کنند. به طور معمول دولت‌ها در شرایط کسری بودجه ۳ منبع دارند، یا از بانک مرکزی پول می‌گیرند، یا اوراق می فروشند یا از خارج وام می‌گیرند که در ایران هر ۳ مورد به بن‌بست رسیده است. دولت محل درآمدهای خود را احتمالا در سال دیگر تمام می‌کند مثل مولدسازی. دولت نمی تواند از مالیات کسری بودجه خود را تامین کند که در آخر سال مجبور خواهد شد تا از بانک مرکزی مجدد استقراض کند و به تورم دامن می زند. به نظر من افزایش مالیات، یک پروژه شکست خورده است.

دولت با شعار بهبود عدالت مالیاتی با عناوین مختلف به دنبال اخذ مالیات از مردم است، آیا دولت می تواند شعار خود را تحقق بخشد؟

از اول انقلاب تاکنون حرفهای قشنگ زیادی گفته شد، به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نگاه شود تصور بر این است که ما به بهشت وارد شده ایم، در کل آقایان عادت به زدن حرفهای قشنگ دارند اما در عمل همه چیز وارونه انجام شده و می شود. باید گفت که دولت کلا در ایجاد عدالت مالیاتی ناتوان است. زیرا نظام اداری، اجرایی، نظارتی و قضایی ما ناکارآمد است، فرار مالیاتی ثروتمندان راحت است. بنابراین ساختار به گونه ای نیست که دولت بتواند عدالت مالیاتی را اعمال کند.

با توجه به اخذ مالیات از تراکنشهای بانکی اقتصاد زیرزمینی گسترش پیدا نمی کند؟

در این شرایط بدون تردید اقتصاد زیرزمینی گسترش پیدا می کند. وقتی افراد می بینند که دولت به هر طریقی می خواهد مالیات بگیرد عملا مخفی کاری می کنند تا مالیات ندهند. این امر باعث نگرانی مردم و بیرون کشاندن سپرده‌ها از بانک‌ها می شود و به اقتصاد زیرزمینی دامن می‌زند، مجلس اگر واقعا می‌خواهد کار مفیدی انجام دهد باید بیشتر روی فرار مالیاتی ثروتمندان متمرکز شود. چون هنوز تعداد زیادی از ثروتمندان فرار مالیاتی دارند که باید مجلس اول سراغ آنها برود و نه اینکه خرده پس‌اندازهای ملت را رصد کند و از آنها مالیات بگیرد! این خودش منشا تبعیض و نارضایتی بیشتر می شود. مجلس به جای ساختن منبع درآمد از جیب مردم، بر مسائل حیاتی‌تر و مهم‌تر از جمله اصلاح ساختار اقتصادی و سیاسی تمرکز کند تا ریشه رانت و فساد در سرچشمه خشکانده شود. ببینید، هیچ فردی با این موضوع که مالیات یک امر قطعی برای هر کشوری ست، مخالف نیست، اما تفاوت کشورهای پیشرفته و در حال توسعه در نوع حکمرانی آنهاست، کشورهای پیشرفته حکمرانیشان به گونه ای است که تولیدشان افزایش پیدا می کند و مردم امکان پرداخت مالیات را دارند، در کشورهای در حال توسعه بخصوص ایران که نظام انتخاب و انتصاب براساس شایسته سالاری نیست و در همه ارکان ناکارآمدی زیادی وجود دارد و به بودجه آویزان هستند با فشار به مردم برای پرداخت مالیات، هزینه ناکارآمدی حاکمیت را مردم از دو طرف پرداخت می کنند هم خدمات خوب دریافت نمی کنند و هم پول زیادی بابت خدمات بد پرداخت می کنند. موضوع مهم دیگر این است که کشور ما نفت را خوب صادر نمی کند که هیچ، منابع دیگر هم خشکانده شده مثل جنگلها، آبهای زیرزمینی و هدر رفت انرژی زیاد و غیره. بنابراین فاصله زیادی بین ما با کشور توسعه یافته ای ست که از همه منابعش به خوبی استفاده می کند و از مردمش هم مالیات می گیرد. در ایران دولت هزینه‌های بسیار زیادی دارد که هیچ سودی به کشور نمی‌رساند و بخش قابل توجهی از مالیات‌ها به دلیل ناکارآمدی‌ها هدر می‌رود.

آیا بهتر نیست دولت برعکس عمل کند، یعنی بودجه دستگاه های سربار را حذف کند و بار مالیات زیاد را از دوش مردم بردارد؟

اگر دولت به این اندازه باکفایت بود که اینکار را انجام دهد دیگر ما مشکلی نداشتیم؛ دولتها عادت کرده اند که پول نفت را بگیرند و توزیع کند. حالا که پول نفت نیست و از طرف دیگر هم مدعی بودند که بدون تحریم می توانند اقتصاد را رونق دهند، چون نتوانستند، در حال حاضر از جیب مردم هزینه را پرداخت می کنند. هدف دولت که تولید نیست، معیشت و رفاه هم جز اولویتهای اصلی حاکمیت نیست، مبارزه با پولشويي و فساد اقتصادي هم در مرحله بعدي قرار دارد چرا كه براي مبارزه با فساد بايد ريشه‌يابي كرد و فساد را از ريشه سوزاند؛ اما دولت امروز تنها به دنبال تامين منابع براي جبران كسري بودجه خودش است و اقدامات متعددی هم در این مدت برای جایگزینی درآمدهای نفتی صورت گرفته که همه آن هم از جیب مردم بوده است. آقایان چون پول کم آوردند به هر درآمدی از مردم دست اندازی میکنند.