گلازیف، نظم نوین اقتصاد جهانی و خروج از سیستم دلار، خیال پردازی یا واقعیت
نشریه اینترنتی غربی The cardle که «سرگی گلازیف» اقتصاد دان روس را به عنوان یکی از اثر گذارترین اقتصاد دانان جهان معرفی نموده درتاریخ 2022/6/25 مصاحبه ای از وی منتشر کرده است که حاوی نکات قابل تأملی در چگونگی قطع وابستگی جهانی به دلار می باشد. گلازیف که در حال حاضر وزیر مسئول در یکپارچگی اقتصاد کلان اتحادیه اوراسیایی می باشد در چگونگی این تحول بزرگ اقتصاد جهانی گفته است که پروژه کنار گذاشتن دلار در چهارچوب همکاری اتحادیه اوراسیایی با چین در حال تکمیل است به گونه ای که دیگر نیازی به «بریتون وودز 3» نمی باشد و از طرفی چنین پروژه ای در پاسخ به نیازهای جامعه جنوب بسیار نزدیک است. به گفته او حملات ضد روسی هیأت حاکمه آمریکا موجب شده که آمریکا از برگ برنده خود در جنگ دو گانه علیه روسیه استفاده کند. از طرفی توقیف ذخائر ارزی روسیه که یا به صورت پس انداز در بانک های غربی بوده و یا در سیستم مالی آمریکا، اتحادیه اروپایی و یا انگلیس مورد استفاده قرار می گرفته وضعیت دلار، یورو و پوند را به عنوان ارزهای بین المللی دگرگون ساخته است و پایه های دلار را در نظم اقتصادی جهانی تحت فشار قرار داده است. گلازیف ده سال قبل در نشست اقتصادی آستانه ورود به نظم جهانی نو را بر پایه فهرستی از شاخص های ارزی کشورهای شرکت کننده پیشنهاد کرد. وی سپس توسعه این سبد ارزی را به بیست کالای عمده بورس پیشنهاد داد به گونه ای که واحد پولی براساس این سبد توسط این کشورها ایجاد شود و از پایداری و ثبات بالا برخوردار باشد .
به گفته او در حال حاضر باید یک ائتلاف بین المللی در مقابله با جنگ دو گانه ای که آمریکا هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ سیاسی علیه کشورها استفاده می کند تا آن ها را کنترل کند ایجاد شود. استفاده از جنگ برای قانون توسعه آمریکا اجتناب ناپذیر است. پایه های این قانون عینی اجتناب ناپذیر بودن جنگ، شکست قدرت های قدیمی است. در حال حاضر وضعیت آمریکا و جنگ برای حفظ برتری خود مانند انگلیس است که دو جنگ جهانی را همراهی کرد ولی نتوانست حاکمیت اقتصادی خود بر جهان که بر پایه کلنیالیسم اقتصادی بود حفظ نماید. کلنیالیسم انگلیسی که بر پایه سیستم بردگی بود در مقابل سیستم آمریکایی که از مدیریت نیروی انسانی بهتری برخوردار بود و در مقابل سیستم شوروی که از مدیریت یکپارچه عمودی برخوردار بود نتوانست دوام بیاورد. ورود به نظم جهانی نو پس از فروپاشی شوروی آغاز شده و این مرحله گذار به ناچار با فروپاشی نظام کنونی اقتصادی جهانی که بر پایه دلار است و حاکمیت جهانی آمریکا را تضمین می کند تکمیل می شود.
از طرفی یک سیستم همگرایی نو توسط چین و هندوستان در حال شکل گیری است از این جهت که چین دارای برنامه ریزی متمرکز استراتژیک و کنترل دولت بر پول است و زیر ساخت های اقتصادی هند دارای اقتصاد بازاری و کنترل دولت بر پول است. این سیستم اقتصادی نو طبقات مختلف اجتماعی را بر پایه رفاه اجتماعی به گونه ای متحد کرده است که به مراتب قوی تر از شکل آنگلوساکسون و اروپایی است. این هم گرایی جدید باعث شده است که واشنگتن نتواند از وضعیت جنگ دوگانه ای که ایجاد کرده است خارج شود و این دلیل اساسی است که سیستم مالی جهانی بر پایه دلار به سیستم جدیدی بر پایه توافق کشورهایی که برای نظم اقتصادی نو متحد شده اند تغییر خواهد یافت.
در مرحله اول این انتقال این کشورها به استفاده از ارز ملی خود و مکانیسم کلرینگ و تحکیم سواپ ارز دو جانبه باز می گردند که قیمت گذاری مانند گذشته بر پایه دلار در مقابل پول های مختلف مشخص می شود. این مرحله در حال اتمام است، زیرا که ذخایر دلاری، یورویی، پوندی و ینی روسیه توقیف شده اند. احتمال کمی وجود دارد که کشورهای مستقل مانند سابق ذخائر خود را به این ارزها پس انداز نمایند. آن ها این ذخائر را بدون شک به طلا تبدیل خواهند کرد.
دومین مرحله که به تعیین قیمت به دلار وابسته نیست، شکل گیری قیمت به ارزهای ملی بدون وابستگی به ارزهای غیر قابل اعتمادی چون دلار، یورو، پوند و یِن جذاب تر خواهد بود. تنها ارزی که به عنوان ارز جهانی باقی می ماند یووان است که جایگاه لازم چون دلار و یورو را ندارد، از این جهت که قابل تبدیل نیست و برای خارجیان دسترسی به بازار سرمایه چین محدود است. از طرفی در استفاده از طلا برای قیمت گذاری کالاها محدودیت وجود دارد از این جهت که عملاً طلا برای پرداخت ها عمدتا مطلوب نمی باشد.
مرحله نهایی در ورود به نظم اقتصادی نو همراه با ایجاد یک سیستم پرداخت با ارز دیجیتال بر پایه توافقات بین المللی براساس اصول شفافیت، اراده خیر و مؤثر بودن خواهد بود. امید می رود چنین واحد پولی بتواند نقش خود را بازی کند. ارز مشابهی نیز می تواند در تمام کشورهای عضو بریکس به نفع همه آن ها رواج یابد. هریک از ارزهای این سبد ارزی نسبت به تولید ناخالص داخلی هر کشور (مثلا بر اساس قدرت خرید)، سهم آن کشور در تجارت جهانی، تعداد جمعیت و اندازه قلمرو کشورهای شرکت کننده خواهد بود.
به علاوه این سبد ارزی می تواند شامل قیمت بر پایه کالاهای بورس از جمله طلا و سایر فلزات ارزشمند، فلزات صنعتی اصلی، مواد معدنی، برنج، شکر و همچنین آب باشد. بدین معنا که تضمین کننده باشد و معاملات با این ارز را تحکیم کند و این ارز بتواند بر پایه فرمول مشخصی که از پیش تعیین شده برای پرداخت های خارجی مورد استفاده قرار گیرد. همراه با آن کشورهای شرکت کننده از ارزهای ملی برای ایجاد اعتبار برای تأمین مالی سرمایه گذاری های صنعتی و ذخیره مالی استفاده می کنند و نقل و انتقالات خارجی جریان سرمایه چون سابق توسط ارز ملی تنظیم می شود.
به گفته گلازیف ورود به نظم اقتصادی نو همراه با نفی تعهدات دلاری، یورویی، پوندی و یِنی خواهد بود. در این مورد هیچ تفاوتی بین کشورهای انتشار دهنده این ارزها وجود ندارد. زیرا که مشاهده شد این کشورها به طور آگاهانه ای ذخائر ارزی کشورهای عراق، ایران، ونزوئلا، افغانستان و روسیه را که بالغ بر تریلیون ها دلار بوده است دزدیده اند. از آن جا که آمریکا، انگلیس، اتحادیه اروپایی و ژاپن از انجام تعهدات خودشان خودداری کرده اند و سرمایه های دیگر کشورها را مصادره کرده اند چرا باید سایرکشورها وام های غربی را پس بدهند و یا به غربی ها اعتبار بدهند؟
او می گوید در هر شرایطی شرکت در نظام اقتصادی نو با تعهدات قدیمی محدود نمی شود و کشورهای جنوب می توانند به طور کامل در نظام اقتصادی نو بدون وابستگی به حجم بدهی های دلاری و یا یورویی خود شرکت کنند. ملی کردن صنایعی که از غرب به دست آورده اند منجر به شکست آن ها نمی شود. اگر این کشورها بخشی از منابع طبیعی خود را برای حمایت از نظام اقتصادی نو تخصیص دهند متعاقباً سبد ارزی واحد پول جدید تقویت می شود به گونه ای که موجب افزایش ذخائر آن کشور شده و همین طور اعتبار آن کشور نیز افزایش می یابد. به جز آن مبادله دو جانبه بین کشورهای شرکت کننده از طریق تجارت تضمین کننده تأمین مالی کافی برای سرمایه گذاری مشترک و تجارت است.
گلازیف به پارادایم تکنولوژی نو و شکل گیری نهادهای نظم اقتصادی جهانی نو تأکید دارد و پیشنهاد نموده که مبادلات بین کشورهای اوراسیا بر اساس ارز ملی صورت گیرد و یک سیستم محاسباتی مستقل از غرب بین اوراسیا، سازمان همکاری شانگهای و بریکس ایجاد گردد به طوری که وابستگی به کنترل سیستم سویفت آمریکایی بر طرف گردد. او بر این نظر است که توافقاتی بین اتحادیه اوراسیایی، چین، اعضای جدید سازمان همکاری شانگهای و دیگر اعضای بریکس، آسه آن، غرب آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین ایجاد گردد تا سیستمی دو گانه عبارت از نظام مالی غرب در مقابل نظام مالی بقیه جهان ایجاد شود.
ولی گلازیف اعتراف می کند که بدبختی از آن جا است که مقامات پولی روسیه غالبا پیرو پارادایم واشنگتن هستند و حتی پس از این که ذخائر ارزی روسیه توسط غرب مصادره شده آن ها در چهارچوب سیستم حاکمیت دلار بازی می کنند. این در حالی است که تحریم ها باعث شده که بقیه کشورها دیگر به بلوک دلار وارد نشوند. سیستم های غربی از سال ها قبل بانک های مرکزی بسیاری از کشورها را کنترل می کنند و آن ها را مجبور می کنند با نسخه هایی که صندوق بین المللی پول از قبل نوشته است سیاست های خود کشی اقتصادی را دنبال کنند. هم اکنون منافع ملی کشورهای غیرغربی روشن کرده است که مقامات آن ها اساسا نگران عدم امنیت مالی خود باشند.
مسئله مهم این است که چین و روسیه نقش اصلی را در شکل گیری نظم اقتصادی نو به عهده دارند. ولی عمده مقامات مالی روسیه همچنان در دام پارادایم واشنگتن هستند و در ایجاد نظم اقتصادی نو مشارکتی ندارند و حتی برخوردهایی بین آن ها در مورد سیستم ملی اعلامیه های بانکی خارج از سویفت و ایجاد آن در بانک های خارجی صورت گرفته است از این جهت که در اجرا با موانعی رو به رو بوده اند. با این حال خطوط سواپ ارزی با کشورهای کلیدی شرکت کننده از قبل ایجاد شده است. بخش اعظم این عملیات بین کشورهای اورا سیا به نام ارز ملی صورت می گیرد و سهم ارزی آن ها در تجارت داخلی اوراسیایی به سرعت در حال افزایش است. نقل و انتقالات کالایی بین ایران، ترکیه و چین در حال انجام است. هندوستان هم اعلام کرده است که آماده پرداخت به ارزهای ملی است. کوشش های زیادی برای پرداخت با مکانیزم کلرینگ بر پایه محاسبات به ارز ملی صورت می گیرد. هم زمان با آن کوششی دائمی در کار با سیستم پرداخت دیجیتال غیربانکی به عنوان پولی با ثبات که باید به طلا و سایر کالاهای بورس متصل باشد صورت می پذیرد. تحریم های آمریکا که از کانال های بانکی صورت گرفته سرعت این تحولات را افزایش داده و کشورهایی که روی این سیستم مالی کار می کنند کوشش فراوانی در ایجاد ساختار جدید پولی به عمل می آورند. ملاقات ها و مذاکرات سران کشورها در این خصوص در سازمان همکاری های شانگ های می تواند دست آوردهای بهتری ایجاد نماید. گلازیف معتقد است با توجه به این که روسیه مقدار زیادی طلا تولید می کند باید تمامی ذخائر ارزی روسیه به جای دلار، یورو، پوند و ین به طلا تبدیل شود، زیرا که فدرال رزرو آمریکا و بانک مرکزی اروپا در تدارک تحریم بیشتر روسیه هستند.
هر چند که مشارکت چین و روسیه استراتژیک قلمداد شده و پوتین و شی جین پینگ بر آن تأکید دارند ولی نه تنها غربی ها بلکه بعضی از محافل سیاسی روسیه نیز مخالف اجرای این گونه طرح ها هستند. از طرفی نظام مالی روسیه دارای در هم پاشیدگی های جدی است. مضحک این جا است که «دمیتری میتیایف» Дмитрит митяев از اقتصاددانان روس در مصاحبه ای گفته بود که دو تن از مقامات اقتصادی حاکم غربگرای روسیه «کودرین» و «سیلانوف» سرمایه های روسیه را با نرخ دو دهم در صد تا نیم در صد در آمریکا سپرده گذاری کرده اند و همان پول ها را روس ها با نرخ 5 تا 6 در صد در سال از آمریکا وام گرفته اند!!. اختلاف نظرهای جدی بین دولتمردان مالی حاکم و آشفتگی هایی که در نظام مالی روسیه وجود دارد مشخص می سازد که روسیه نمی تواند نقش اصلی را در ایجاد واحد پول جنوب بازی کند. بنابراین نقش چین در این بازی تعیین کننده است. از طرفی الیت حاکم در آمریکا دست و پای چین را نیز بسته است. سه شکایت بزرگ و عمده علیه چین در دادگاه های آمریکا مطرح شده که آمریکایی ها جمعا خسارت ده تریلیون دلاری از چین به خاطر جبران خسارات ناشی از ویروس کرونا که از ووهان چین منتشر شده و چین اطلاعات به موقع در مورد این ویروس را نداده است طلب کرده اند. از طرفی آژانس های غربی در چین بر اساس منافع غرب عمل می کنند و نمی گذارند که چین و روسیه آن گونه سبد ارزی درست کنند که گروگان بریتون وودز نباشد. مسئله مهم این است که روسیه که تحت تحریم شدید غرب است نمی تواند رهبری سیستم مالی جهانی را به عهده داشته باشد. پس از آغاز جنگ اوکراین موقعیت روسیه بین کشورهای مشترک المنافع نیز تضعیف شده است. حتی قرقیزستان حاضر نیست که با کارت اعتباری «میر» معامله نماید. سؤال اساسی ولی بدون جواب این است که روسیه ای بنا به قول منابع روسی قبل از جنگ اوکراین سالی صد میلیارد دلار و پس از جنگ اوکراین سالی دویست میلیارد دلار فرار سرمایه از آن کشور صورت گرفته و پانصد هزار نفر از نوابغ روسیه خاک آن کشور را ترک کرده اند چگونه می تواند نظم اقتصادی نو بر پایه نفی دلار ایجاد کند؟. سؤال بدون جواب دوم این است که مقامات روسی چگونه اجازه داده اند این انبوه سرمایه از کشور خارج و در هند، دبی و یا چین سرمایه گذاری شود؟! روسیه قبل از فروپاشی نظام کمونیستی شوروی بیش از 1300 تن طلا داشت. زمانی که اصلاح طلبانی چون یلتسین به قدرت رسیدند این خزانه کاملا خالی شد. خسارات مالی روسیه ازسال 1992 تا سال 1998 بیش از دو و نیم برابر خسارات مالی شوروی درجنگ جهانی دوم بوده است. عامه مردم روسیه بر این نظر هستند که این اصلاحات عملا حقه ای برای دزدیدن اموال عمومی و ایجاد فقر و تخلیه کشور بوده است. در حال حاضر روسیه ظرفیت اقتصادی لازم برای ایجاد چنین سبد ارزی جهانی را ندارد و آنچه را که «آندریا کوباکوف» و «میخاییل خازین» بیست سال قبل در کتابی تحت عنوان «افول امپریالیسم دلار» Закат империи доллар نوشته اند عملا روشن شده به معنای توان روسیه در کنار گذاشتن دلار نمی باشد. به همین خاطر روسیه در اجرای چنین طرحی به دنبال چین است. ولی چین نیز همان طور که گفته شد مشکلات خود را دارد. در چنین شرایطی چین ناچار است که دو سیستم پولی بین المللی را هم زمان داشته باشد، یعنی هم نظام دلاری را حفظ کند و هم نقش اصلی را در نظام مالی جنوب به عهده داشته باشد. ولی آنچه این روزها عملا در بازار جا افتاده است تجارت دو جانبه بین ایران و چین، روسیه و چین و ایران و روسیه می باشد.
از سال 2020 چین به اولین سرمایه گذار بین المللی تبدیل شده است. در مذاکرات اخیر بین پوتین و شی جین پینگ در مسکو پوتین اعلام داشته است که روسیه حاضر است در مبادلات تجاری با سایر کشورها از یووان چین استفاده کند و عملا به کلوپ چین بپیوندد که طرف چینی هنوز جوابی نداده است. این تلاش های روسیه از یک طرف و بحران مالی آمریکا از طرف دیگرنشان می دهد که ایده های گلازیف خیال پردازی نمی باشد. به گفته دمیتری میتیایف حجم انتشار پول درآمریکا در دوران کرونا بسیار بیشتر از بحران مالی سال های 2009-2008 بوده است که وضعیتی کاملا مشابه با انتشار پول توسط دولت فرانسه در سیصد سال قبل است که پول فیات خوانده می شد و هیچ پشتوانه ای به جز تضمین دولت نداشت. آمریکا نهایت تلاش را دارد تا سیستم دلارهای نفتی را حفظ نماید تا بر اساس آن بتواند نظام مالی خود را که از سال 1872 از طلا جدا کرده و بر نفت استوار کرده است همچنان حفظ نماید. میتیایف بر این نظر است تا زمانی که اعراب و روسیه به ناچار نفت خود را به دلار بفروشند و ذخایر خود را در آمریکا حفظ کنند دو روی یک سکه ای است که تماما به نفع آمریکا است. اگر آمریکایی ها بتوانند ثبات و یا تصور ثبات دربازار نفت و سایر کالاهای معدنی را به هدف ثبات در بازار کالایی حفظ کنند می توانند این سیستم مالی را حفظ کنند. ولی این مسئله برای کشورهایی که به دلار در بلند مدت اعتبار کرده اند تهدیدی جدی است. برای این که ممکن است آمریکا نتواند با این بحران روی پای خود بایستد. به همین دلیل است که خیلی از کشورها ذخایر خود را از بدهی های آمریکا بیرون کشیده اند و عملاً بازیگران داخلی آمریکا و فدرال رزرو اوراق قرضه آمریکا را خریداری کرده اند. این اعتقاد وجود دارد که با این حجم عظیم انتشار پول و این بحران مالی این سیستم نتواند روی پای خود بایستد. کسری بودجه آمریکا در سال 2020 به 3.8 تریلیون دلار و یا 20 در صد تولید ناخالص داخلی آن کشور رسید که چنین وضعی در تاریخ بی سابقه بوده است. آن ها به هر خانواده ای 3000 دلار پول دادند. در آمریکا 45 میلیون نفر از طبقه متوسط روزانه از غذای مجانی مصرف می کنند. بحران مالی آمریکا به قدری جدی شده که به غیر از مدارس دولتی حتی بیمارستان ها را خصوصی می کنند. طی چهل سال گذشته درآمد واقعی مردم در آمریکا و اروپا کاهش یافته است. 60 درصد مردم آمریکا پس اندازی درحد 300 تا 400 دلاردارند. از طرفی ورشکستگی بانک SVB و هفت بانک دیگر نشان دهنده جدی بودن بحران است. خوشبینی های قبلی «کریستا لینا گئورگی یه وا» Kristalina Georgieva مدیرعامل صندوق بین المللی پول در مورد اقتصاد جهانی اخیرا به یاس تبدیل شده و گفته است که چشم اندازخطرناکی در پیش است. هر چند که اقتصاد جهانی تا کنون در مقابل شوک های مختلف مقاومت داشته ولی معلوم نیست که بتواند معضل نرخ رشد اقتصادی پایین یا رکود با نرخ تورم را حل نماید. بحث اوراق قرضه دولت آمریکا به موضوعی جدی تبدیل شده است. همه این ها نشان دهنده این است که جهان در آستانه نظم نوین اقتصادی خارج از حیطه دلار است.
اما آن چه که برای ایران در موقعیت کنونی مهم است این است که علی رغم بحران اقتصادی داخلی و نرخ تورم بالا به نظر می رسد که لازم است مؤسسه ای به نام «مؤسسه تحقیقات نظم جهانی نو» در ایران ایجاد شود. بانک مرکزی ایران در ترکیب فعلی و به خاطر بحران ارزی، کسری بودجه و مخصوصا وظیفه قانونی کاهش نرخ تورم که همراه آن ممکن است که نرخ رشد اقتصادی نیز کاهش یابد و همچنین حل مشکل نقدینگی بانک ها به خاطر تورم و سایر مشکلات نمی تواند به تنهایی مطالعات گسترده ای در زمینه ایجاد نظم جهانی اقتصادی نو انجام دهد و یا چنین مذاکرات راهبردی را در محیط بین المللی دنبال نماید. مشارکت همه اقتصاددانان دراین زمینه لازم به نظر می رسد. بانک مرکزی ایران باید به ماورای پارادایم حاکم بر بریتون وودز و فشارهای گروه های مالی ذینفوذ داخلی که کم هم نیست فکر کند. وضعیت بسیارسخت، مبهم و پیچیده ای است. حیرت آور این است غربی هایی که بیش از چهل سال اموال و ذخایر ارزی ایران را به دلایل و بهانه های مختلف عمدتا از طریق راهزنی بانکی دزدیده اند و پس نداده اند ایران راه حلی استراتژیک برای حل این مشکل پیدا نکرده است. مؤسساتی تحت عنوان «راهبردی» که در ایران فعالیت می نمایند سندی قابل اعتنا در این زمینه تهیه نکرده اند. هیچ کدام از این مؤسسات نتوانسته اند کمکی به امنیت ملی توام با رفاه عمومی بنمایند. مفهوم استراتژیک ماتریسی است که همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی فرهنگی و نظامی را در خود جای می دهد و ارتباط موزون وتنگاتنگی بین آن ها برقرار می کند. استراتژیست در زبان روسی به مفهوم Комбинатор به معنای کسی که همه جوانب را در نظر می گیرد و با هم ترکیب می کند تعریف شده است. متأسفانه مطالعات اقتصادی در ایران از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و گفتمان لازم را ندارد. مؤسسه تحقیقات نظم جهانی نو به عنوان یک مؤسسه استراتژیک به معنای واقعی در ایران باید بتواند پیش بینی کند و پیشنهادات مثبت داشته باشد. اگر گفتمان اقتصادی استراتژیک درایران وجود می داشت و اسنادی قابل اعتماد تهیه شده بود نرخ تورم کالا و ارز این گونه حیرت انگیز افزایش نمی یافت. این وضعیات ضرورت ایجاد چنین مؤسسه ای را برای کمک به تعیین استراتژی اقتصادی در ایران روشن می سازد.