عضو هیات مدیره سندیکای صنعت برق ایران: دولت از اقتصاد صنعت برق برود

قطعی های مداوم برق در ایران باعث بی‌نظمی در زندگی روزمره مردم شده است. به گونه ای که از هر قشری درباره آن سخن که نه، گلایه سر می دهند. طبق معمول هم مسئولان فانوس به دست به دنبال کور راهی می گردند تا همه تقصیرها را بردوش مردم بیاندازند، که در این میان تولید رمز ارزها و مصرف بی اندازه از طرف مردم را پیدا و خود را خلاص کرده اند. اما واقعیت این است که  برخی اعداد و ارقام اعلام شده برای برق مصرفی در تولید رمز ارز با استفاده از ماینرها و ضریب تاثیر آن و مصرف بی اندازه مردم در خاموشی های اخیر کشور، بیشتر یک بازی سیاسی است که یک بهانه ای بیش محسوب نمی شود، زیرا کارشناسان امر معتقدند که زنجیره صنعت برق کشور شامل سه بخش تولید، انتقال و توزیع است که مشکل فعلی صنعت برق مربوط به بخش های تولید و توزیع آن می شود. دلایلی چون خشکسالی و خارج شدن نیروگاه های برق آبی کشور از مدار، کهنگی تجهیزات و مشکلات سرویس و اورهال نیروگاه ها در بخش تولید و فرسودگی شبکه ها و نیز عدم مدیریت مصرف درست در بخش توزیع از علل و عواملی است که در بیان مشکلات قطعی مکرر برق می توان مطرح کرد.

اما در این باره حمیدرضا صالحی، عضو هیات مدیره سندیکای صنعت برق ایران و رییس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران دولت ها را هم کم مقصر نمی داند و می گوید دولت ها به دلایل مختلف سرمایه گذاری در صنعت برق را پشت گوش انداختند که امروز باعث گرفتاری بزرگ برای همه شده اند. در ادامه این مصاحبه را پی می گیریم:

جناب آقای مهندس صالحی، تاکنون مطالب مختلفی در باره علت خاموشی های اخیر گفته شده است. از نظر جنابعالی علل قطع برق چه بوده است؟

مردم نظرات مختلفی درباره قطعی برق از جمله بیت کوین ها، گرمای زود رس، کاهش نزولات آسمانی و غیره را شنیده اند، اما عدم سرمایه گذاری در صنعت برق که از سوی کارشناسان به شدت بر آن تاکید شده، قابل قبول است. با توجه به این که در برنامه ششم هم با صراحت درباره موضوع رشد مصرف گفته شده و میزان عدد سرمایه گذاری را تاکید کرده است، که با توجه به این موارد این موضوع قابل پیش بینی بوده و دولت ها به دلایل مختلف سرمایه گذاری در صنعت برق را پشت گوش انداختند که امروز گرفتاری بزرگی برای همه ایجاد شده است. بنابراین دولت ها سرمایه گذاری در صنعت برق، طبق برنامه ششم با توجه به رشد مصرف شش و نیم درصد را محقق نکرده اند.

روند سرمایه گذاری در صنعت برق در چند سال اخیر چگونه بوده است؟

دولت هفتم و هشتم صنعت برق  را با 39 هزارو 500 مگاوات و با 17 هزارمگاوات قرارداد، تحویل دولت بعدی داد. دولت نهم و دهم صنعت برق را با 64 هزار و 500 مگاوات ولی با قرارداد 5 هزار و 800 مگاوات به دولت یازدهم و دوازدهم تحویل داد. بنابراین قراداد 17 هزار مگاوات نسبت به 39 هزار و 500 مگاوات یعنی 40% اما 5 هزار و 800 مگاوات نسبت 64 هزار و 500 مگاوات یعنی 7% می شود که این خود یک شاخص بسیار بسیار مهم است که با توجه به رشد جمعیت باید پروژه های نیروگاه برق هم رشد داشته باشد. یعنی ایجاد نیروگاه های جدید از دولت نهم و دهم با افت مواجه شده است و اکنون دولت یازدهم و دوازدهم که صنعت برق را با 64 هزار و 500 مگاوات تحویل گرفت الان با 85 هزار مگاوات به دولت جدید تحویل داده است و قرارداد جدید هم در دست اجرا ندارند. این نشان می دهد که از دولت نهم تا دوازدهم سرمایه گذاری در صنعت برق افول کرده است. طبق برنامه در دولت یازدهم و دوازدهم باید به 94 هزار مگاوات تولید برق می رسیدیم.

در حقیقت مشکل صنعت برق در دولت دوازدهم خود را به وضوح با قطعی های مکرر نشان داد، آیا مشخصا دولت یازدهم و دوازدهم می توانست کاری کند که سرمایه گذاری بدون منابع دولتی ها با توجه به مشکلات دولت، در صنعت برق انجام شود؟

اگر از من می پرسید با قاطعیت می گویم بله. البته نگاه و تفکر دولت  باید در قیمت گذاری دستوری تغییر می کرد و اجازه می داد که نیروگاه های غیردولتی که امروز 55% هستند خود را عرضه کنند و بخش اقتصاد برق به سمت آزادسازی می رفت و درآمدها دوباره به سمت صنعت برق سرازیر می شد و نیروگاه های برق توسعه پیدا می کردند و جوابگو رشد امروز مصرف برق بودند.

گفته می شود که طبق برنامه قرار بود ۲۵ هزار مگاوات در برنامه ششم، برق جدید تولید شود. به چه علت این اتفاق تا کنون نیفتاده است؟

علت آن به عدم سرمایه گذاری برمی گردد. سرمایه گذاری که در برنامه پنجم و چهارم بوده و طبق آن نیروگاه هایی که ساخته شده بودند، گرفتار مشکل عدم امنیت اقتصادی شدند و اقساطشان به بانک ها با توجه به افزایش نرخ ارز نسبت به درآمدشان از وزارت نیرو چند برابر شد. به طور مثال طبق برنامه پنجم توسعه، یک نیروگاهی با ظرفیت 500 مگاوات 250 میلیون یورو ساخته شد که صاحب سرمایه باید سالی دو قسط پرداخت می کرده، که دوقسط آن 52 میلیون یورو می شود که در سال 1500 میلیارد تومان به بانک و صندوق توسعه ملی باید پرداخت کند. از طرف دیگر درآمد صاحب سرمایه 150 میلیارد تومان است زیرا قیمت دولت دستوری و با سرکوب قیمت همراه است. حالا نیروگاه های جدید که این وضعیت را می بینند دیگر به دنبال نیروگاه دوم و سوم نمی روند. نیروگاه هایی داریم که اقساطش را بعد از چند سال از دولت دریافت نکردند که اگر در زمان خودش می گرفتند اقساطشان را همان سال پرداخت می کردند. بنابراین ارزش ریال کاهش و ارزش یورو افزایش پیدا کرد. این اتفاق ها باعث شده تا بخش خصوصی در برنامه ششم به سراغ ساخت نیروگاه ها نرود. درآمدهای نفتی دولت هم به دلیل تحریم ها کاهش پیدا کرد و ساخت نیروگاه ها متوقف یا بسیارکم شد.

بله دقیقا سوال ما از شما این است، با توجه به این که ساختن نیروگاه به میلیاردها دلار پول نیاز دارد و تحریم های موجود در آمد دولت را به شدت محدود کرده بود به نظر شما ساختن نیروگاه با کدام پول می توانست صورت گیرد؟

با پول مردم، از طریق بازار سرمایه. چه اشکالی دارد؟ شدنی است. به شرط این که دولت از اقتصاد صنعت برق برود. در حال حاضر دولت رقیب بخش خصوصی است. خود دولت نیروگاه دارد و خود دولت برق هم می خرد این که نمی شود همه چیز در اقتصاد دولتی بالاخره یکجایی به هم می خورد. وقتی اقتصاد برق کارکرد مثبت نداشته باشد و صنایع نتوانند از طریق بورس از نیروگاه ساز برق بخرند و سودش در جیب نیروگاه ساز نرود، نیروگاه ساز دیگر نیروگاه برق نمی سازد و نیروگاه در حال اجرا را هم متوقف می کند. مانع اصلی خود دولت است، وگرنه با همین شرایط تحریم و بی پولی دولت ناشی از عدم فروش نفت، هنوز با توجه به وجود نقدینگی در کشور می تواند از طریق بورس به بخش نیروگاه سازی سرازیر شود. از صنایع بپرسید که آیا حاضر هستند با قیمت واقعی از نیروگاه ساز، برق خریداری کنند یا از دولت با قیمت سوبسید دار، اما با قطعی های مداوم؟ معلوم است جواب چیست.

 می دانیم که دولت برای پرداخت حقوق و یارانه ها در این سال های اخیر با مشکل روبرو بوده و نمی توانسته بودجه عمرانی اختصاص دهد، آیا این روند در سال های آینده هم ادامه پیدا می کند؟

صدرصد. چند سالی است که بودجه عمرانی نزدیک به صفر رسیده است. حقیقت امر این است که دولت جاهایی که لازم است خرج کند باید منابع ایجاد کند که منابع دولت باید از فروش نفت، دریافت مالیات، فروش دارایی های خود و عوارض ناشی از صادرات و واردات باشد، امکان ایجاد همه این مسائل فراهم است و فقط دولت باید بخواهد. نیروگاه سازی مثل همه محصولات قیمت تمام شده دارد مثل شیر و خودرو. چرا باید قیمت همه محصولات واقعی باشد اما قیمت برق دستوری تعیین شود؟.

گفته می شود بخش خصوصی ۱۲ درصد تولید برق کشور را در دست دارد ولی ورشکسته است، چرا چنین شده است؟ مگر تولید برق سود آور نبود؟

غیر دولتی ها 55% تولید برق و بخش خصوصی واقعی 12 درصد تولید برق کشور را در دست دارند. اما قیمت دستوری و مداخله دولت در قیمت گذاری باعث عدم سودآوری در تولید برق است. نهاد ریگلاتوری مستقل وجود ندارد تا قیمت درست برای برق شکل بگیرد که باعث رونق صنعت برق شود. در همه دنیا صنعت برق یک صنعت ثروتمندی است اما در ایران یک صنعت ضررده است و واقعا یک بی انصافی در مورد این صنعت شکل گرفته است، صنعتی که در همه صنایع مثل پتروشیمی، سیمان، فولاد، نفت، گاز و….. نقش دارد، باید حائز اهمیت باشد. مسئولین کشور باید فکر کنند که چرا صنعت برق باید این مسیر را طی کند؟ بخش خصوصی بارها اعلام کرد که کشور در صنعت برق مشکل دارد و به اینجا که الان با قطعی مکرر برق مواجه هستیم، خواهیم رسید. چرا گوش شنوا نبوده است؟.

به نظر شما برای این که در ۴ سال آینده دچار بحرانی نظیر آنچه که امروز داریم و یا بدتر از آن نشویم رییس جمهور جدید چه اقداماتی باید در سیاست خارجی، در کمک به بخش خصوصی و در سرمایه گذاری جدید در بخش برق به عمل بیاورد؟

کشور ایران یک کشور بزرگ و دارای پتانسیل های فراوان است و باید تولید در کل افزایش یابد تا تورم کاهش پیدا کند. اگر به دنبال افزایش تولید و صادرات غیر نفتی هستیم باید برنامه ای وجود داشته باشد تا رابطه با دنیا از امروز بهتر شود. باید تنش ها کم شود و دیپلماسی اقتصادی در کنار دیپلماسی سیاسی باشد تا سهم بیشتری از بازار دنیا را بگیرد. زیرا امروز این بازار است که تعیین کننده است. بازار افغانستان، عراق، سوریه، کشورهای عربی و غیره را نباید از دست بدهیم.

دولت جدید باید سعی کند با روابط خوب، این بازارها را به دست آورد زیرا بازار ایجاد کردن خود یک نوع امنیت است. در حوزه انرژی از جمله نیروگاه سازی ایران سرآمد است و پروژه های بزرگ  نیروگاه سازی در عراق ایجاد کرده است که این مزیت ایران محسوب می شود و باید از آن استفاده کرد و باید از این موضوع امتیاز گرفت که بزرگترین امتیاز افزایش درآمد ارزی به کشور است.