خاموشی های اجباری، تیری که به هدف نمی خورد
با توجه به شواهد و قرائن موجود، قرار است امسال هم بیبرقی روی اعصاب مردم و صنعت مارش برود. حکمرانی اقتصادی در همه حوزه ها پر از اشکال است و در حوزه های استراتژیک مثل انرژی، قوز بالا قوز است و اگر قرار باشد همین مسیر ادامه پیدا کند قطعا در آینده ای نه چندان دور کشور به فقر انرژی میرسد و گودال صنعت برق هر سال عمیقتر خواهد شد. وزارت نیرو معتقد است که تابستان امسال بدون خاموشی سپری خواهد شد؛ اما فعالان بخش خصوصی صنعت برق معتقدند که به دلیل عدم سرمایهگذاری مناسب، ناترازی ها ادامه دارد و امسال هم صنایع و با توجه به این که خط قرمز دولت قطع برق خانگی است اما شاید مردم هم با قطعی برق رو به رو شوند. باز هم فعالان اقتصادی از وضعیت صنعت برق و عملکرد وزارت نیرو گلایه دارند و معتقدند که همیشه قطعی برق صنایع کلیدی کشور، به عنوان اولین راهکار مدنظر قرار می گیرد، شاید آسانترین و راحتترین راه برای مدیریت بحران برق، در شرایط اضطرار باشد، اما با خواب تولید، کاهش تولید در کشور جدی خواهد شد که این موضوع بزرگترین علت افزایش قیمت در بازار آزاد خواهد بود و به تورم همچنان دامن می زند. امسال دولت آیت الله رئیسی نگاه خود را کمی به سمت صنایع چرخانده و می خواهد شرایط صنعت را با نگاهی عمیقتر مدنظر قرار دهد که در این راستا مقرر شده ادارات دولتی از 15 خرداد به صورت نیمه وقت فعال باشند و با وجود عدم توسعه و انتقال تکنولوژی مناسب مصرف برق که شکل غیربهرهور به خود گرفته، پاداش صرفهجویی هم یک راهحل اشتباه و سخت اما برای مدیریت مصرف اتخاذ شود! با حمیدرضا صالحی نایب رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران و عضو هیأت مدیره سندیکای صنعت برق ایران که معتقد است اگر مسؤولان گوشه چشمی هم به صنعت برق داشته باشند، صنعت و مردم چوب انحصار را نخواهند خورد به تحلیل وضعیت این روزهای صنعت برق در کشور پرداخته اند که در ادامه می خوانیم:
صنعت و مردم امسال هم با کابوس قطعی برق مواجه می شوند؟
وقتی همچنان سیاست گذاریهای اشتباه در این صنعت ادامه دارد، چرا نباید منتظر قطعی برق در تابستان بود؟ عوامل بسیاری زمینهساز وضعیت موجودند؛ قطعی گسترده برق و گاز، محصول سیاستهای غلط دولت ها است، سیاستهایی که منجر به کاهش ظرفیت تولید شدهاند. بر خلاف آن چه دولت و وزارت نیرو اعلام می کند شرایط برای سرمایه گذاری در این صنعت جذابیت لازم را ندارد و انگیزهای برای ورود به این بخش وجود ندارد. با توجه به رشد مصرف و البته افت بهره وری نیروگاهها کسری برق هر سال هم بیشتر میشود.
دولت باید نسبت به جذب سرمایه برای تولید برق اقدام کند. امروز هر سرمایهگذار داخلی که سراغ سرمایهگذاری در صنعت برق رفته تقریبا متضرر شده و علت هم لزوما تحریمهای آمریکا علیه ایران نیست، اقتصاد انرژی هنوز تابع سیاست های قبلی است و قیمت گذاری دستوری و مداخله دولت در بازار پابرجا است. فاصله بین تولید و مصرف در تابستان بیش از هرموقع دیگر بیشتر احساس می شود. زیرا نسبت تولید و مصرف تراز نامناسبی است. دولتها حاضر نیستند نقش مالکیتی و درآمدی را که تاکنون داشتهاند از دست بدهند و این باعث میشود نه خود سرمایهگذاری کنند و نه شرایطی فراهم کنند که بخش خصوصی امکان فعالیت داشته باشد، در نتیجه چوب آن را صنعت و مردم میخورند.
مجموع تولید برق 350میلیارد کیلووات ساعت در کشور را می دهد، داده های ما نشان می دهد که مصرف خانگی یک سوم مصرف این تولید است. حالا که تابستان به ناترازی می خوریم به وزارت نیرو اعلام می شود که برق خانگی به هیچ وجه قطع نشود که این سیاست باعث ناترازی 12هزار مگابایت می شود که هرسال هم افزایش پیدا می کند، وقتی دولت برق صنعت را قطع می کند دیگر دادن برق خانگی کار سختی نیست! و ما داریم صنایع را از دست می دهیم. عدد تولیدی برق از نیروگاه های برقی، حرارتی و آبی و خورشیدی حدود 88هزار مگاوات برق است که به دلیل برخی از مشکلات حدود 20 مگاوات آن کم می شود که حدود 70 تا 60 مگاوات تولید برق خالص داریم، در صورتی که نیاز به برق خیلی بیشتر است، این اعداد به خودی خود گواه مشکل برق کشور هستند و به نظر میرسد نیازی نیست که برای مشکلات در صنعت برق کشور، شاهدین دیگری را احضار کنیم. وقتی ما به اندازه کافی نمیتوانیم برق تولید کنیم قطعاً مشکل اصلی دیگر، کاهش مخازن سدها یا مصرف نیست، مشکل نبودِ سرمایه گذار در این حوزه است که این هم به لطف سیاستگذاران دورههای مختلف رقم خورده چرا که اساساً صنعت برق بهگونه اداره میشود که هیچ جذابیتی برای سرمایهگذاری در آن وجود ندارد و غالباً بیشتر سرمایهگذاران این حوزه متضرر میشوند. طبیعی است که وقتی امنیت نباشد، سرمایه گذار هم از این حوزه خارج خواهد شد. این همان دلیلی است که موجب افت سرمایه گذاری در این صنعت طی ۱۵ سال گذشته شده است. به طوری که سرمایه گذاری در صنعت برق از حدود ۷ میلیارد دلار در سال به ۵۰۰ میلیون الی یک میلیارد دلار رسید و کلید خاموشیها در کشور روشن شده است.
سال ها است که عملاً سرمایهگذاری جدید در حوزه تولید نیروگاه و تولید برق متوقف و فراموش شده است که سرانجام این موضوع گریبان ما را گرفت. راهحل مشکل صنعت برق در سرمایهگذاری و روابط تجاری است نه در الگوی پاداش و تنبیه که راهحلی کوتاهمدت است. هرسال شاهد هستیم که دولت برنامه ریزی می کند تا با قطع نکردن برق خانگی، برق صنایع را تا در توان دارد فراهم کند اما به دلیل محدودیتی که از طرف نهادهای بالادستی مبنی بر اولویت بودن برق منازل وجود دارد، بنابراین برق منازل قطع نمی شود و برق صنایع قطع می شود.
سیاست درست کدام است، برق صنعتی قطع شود یا برق خانگی؟
در حقیقت هیچ کدام. دولت باید در کنار حفظ برق منازل، برای قطع نشدن برق صنایع نیز تلاشی جدی کند و آن را در اولویتهای خود قرار دهد. اما با توجه به این که دولت و مسؤولان این طور اولویت گذاری کردهاند که برق منازل به هیچ عنوان قطع نشود، پس گزینه دیگری جز قطع کردن برق صنایع باقی نمی ماند، حالا امسال دولت، ادارات را زودتر تعطیل می کند، هرچند کمک کننده است ولی راه حل اصولی نیست. در همه جای دنیا برق خانگی از صنایع گرانتر است؛ اما در ایران برعکس دنیا عمل می شود. حدود یکسوم برق تولیدی کشور به صنایع بالای یک مگاوات اختصاص پیدا میکند؛ یعنی اگر تولید و مصرف برق را حدود ۳۴۱ میلیارد کیلووات ساعت در نظر بگیریم، حدود ۱۲۰ میلیارد کیلووات ساعت برق، صرف صنایع بالای یک مگاوات میشود. این عدد، عدد کمی نیست و وقتی قطع شود، عملاً تولیدی که از تبدیل برق به محصول، ارزش افزوده یا صادرات یا تامین خوراک برای حلقههای پایین دستی شود، در مخاطره قرار میگیرد. سایر کشورها که در حوزه اقتصاد و صنعت پیشرفتی را حاصل کردهاند، برق خانگی را برق مصرفی اطلاق کرده و برق صنعتی را برق مولد و تبدیلی نامیدند. در این کشورها، برق صنعتی ارزانتر از برق خانگی عرضه میشود و دلیل آن این است که برق صنعتی ارزش افزوده و اشتغال ایجاد کرده و درآمد مالیاتی بیشتری را عاید دولت میکند. توجه به همین مفهوم باید نگاه و رویکرد دستگاه سیاستگذاری نسبت به تامین برق صنایع را تغییر دهد، در غیر این صورت، پیام خاموشی در صنایع، جز کاهش تولید، اشتغال و صادرات نخواهد بود.
اما دولت معتقد است که امسال خاموشی کمتر است، دولت با چه مکانیزمی توانسته اقتصاد ایران را از خاموشیهای اجباری نجات دهد؟
مکانیزم خاصی که مشاهده نکرده ایم جز این که امسال دولت برنامه قطع برق ادارات را داده است. یعنی از 15 خرداد ادارت از 6 صبح تا 1 بعداز ظهر فعال هستند و سیستم های سرمایشی آن ها باید خاموش باشد؛ البته این موضوع کمک کننده است، یعنی برق ادارات به صنایع می رود. اما در کل تولید بیشتر که نداریم و بیشتر با این برنامه ها برق تولیدی موجود مدیریت می شود.
این که سالی دولت تصمیم می گیرد برق خانگی قطع شود و سالی برق صنایع و سال دیگر ادارات تعطیل شوند که مدیریت بحران نیست در واقع دولت برای فرار از خاموشیها محدودیتهایی را با اسم های مختلف در تقاضا اعمال کرده و اسم آن را هم گذاشته مدیریت مصرف! در حالی که این روش، همان اعمال خاموشی است و سرنا را از سر گشادش زدن است؟
بله ما هم با شما موافق هستیم، اما واقعیت این است که دولت علاقه ای به کوچک شدن سهمش در صنعت برق و کاهش تصدی گر خود ندارد. مدام در حال سنگ اندازی در این حوزه است. بحران انرژی، کشور را تهدید میکند، کسری برق و گاز جدای این که در ابتدا یقه صنعت را گرفته بود کاملا مشخص بود با ادامه سیاست های موجود به خانههای مردم هم کشیده می شود. بخش خصوصی چندسالی ست که می گوید راه حل اصلی این است که دولت، برق خانگی، مساجد و مدارس را می تواند از نیروگاه های خودش بدهد که با سوبسید باشد و برق صنایع را به بورس ببرد تا منابع به این صنعت سرازیر شود تا سرمایه نیروگاه هایی که با کمبود آن مواجه هستیم، تأمین و ساخته شود که دیگر دچار مشکلات قطعی برق چه در بخش خانگی و چه در صنایع در تابستان نباشیم. ما برنامه خود را بارها به دولت اعلام کردیم که بخش خصوصی حاضر است خاموشی ها را از بین ببرد، اما بخشی از بدنه وزارت نیرو که درآمدهایی حاصل می کند، حاضر نیست از این درآمدها بگذرد تا این درآمدها به سمتی برود که کمک کند به کشور تا از این بحران نجات پیدا کند، مشکل بزرگ ما مداخله دولت در اقتصاد است که باعث عدم رونق در اقتصاد شده است. منظورم همه دولت ها تاکنون بوده است حالا یک دولتی با مداخله کمتر و یک دولتی با مداخله بیشتر. وقتی صنایع به بورس بیایند حدود 120 همت منابع به صنعت نیروگاه سازی می آید که از این 120 همت، وزارت نیرو می تواند حدود 40 همت را به خاطر حق ترانزیت بردارد یعنی فقط از جابجایی برق! ما می گوییم دولت از این روش، درآمد کسب کند که مشکل قطعی برق صنایع و برق خانگی حل شود، اما دولت به روش قبلی خود اصرار دارد که خاموشی ها سال به سال بیشتر خواهد شد.
مزیت راه اندازی تابلوی برق سبز در بورس انرژی چیست و چه کمکی به صنایع برای تأمین برق می کند؟
ما در بخش برق تجدیدپذیر بسیار عقب هستیم، با این کار می خواهیم برق تجدیدپذیر را در یک جا، قیمت آن را به سمت واقعی کردن ببریم. وزارت نیرو در راستای توسعه بازار برق، دستورالعمل «توسعه مبادلات برق در بورس انرژی» را ابلاغ کرد که این امر موجب توسعه سرمایهگذاری پروژههای جدید انرژی تجدیدپذیر در کشور میشود و تنها مشترکین دارای مصارف بالای یک مگاوات امکان خرید از تابلو سبز بورس را دارند. مدتی است اراده مسؤولان از جمله دولت سیزدهم به این سمت است که با در نظر گرفتن زیرساختهای موجود در بورس انرژی، بخشی از اقتصاد صنعت برق را از طریق فروش برق توسط نیروگاهها در بورس انرژی و خرید برق بالای یک مگاوات از سوی صنایع به سمت آزادسازی پیش ببرد. این امر کمک میکند تا منابع خوبی از طریق حضور خریدار و فروشنده اصلی در بورس انرژی و انتفاع وزارت نیرو و توانیر از محل ترانزیت برق، وارد صنعت نیروگاهسازی شویم. این امر منجر به اتمام ساخت نیروگاههای در دست ساخت میشود و از سوی دیگر نیروگاههایی که باید شروع به ساخت شوند، ساخت آنها تا ۲ سال آینده به پایان خواهد رسید. با این اقدام خاموشیهایی که در کشور ناشی از کمبود ۱۰ تا ۱۵ هزار مگاواتی برق و عدم سرمایهگذاری در این صنعت طی سالهای گذشته بوده است، جبران میشود. خبر خوب در حوزه صنعت برق این است که با عملیاتی شدن این اقدامات به کمک بورس انرژی، شاهد رفع خاموشی در صنایع مختلف کشور و کاهش ضرر و زیان آنها در فصل تابستان می شویم. اگر سریعا بخش مصرفکنندگان صنایع بالای یک مگاواتی برق را به سمت بورس انرژی سوق دهیم و از طرفی بخش غیردولتی نیروگاهی هم برق خود را در بورس به این صنایع بفروشند، میتوان طی ۲ تا ۳ سال آینده ضمن رشد سرمایهگذاری در صنعت نیروگاهسازی که سالها معوق مانده است، شاهد جبران ناترازی و نیز رفع کامل خاموشیها و قطعی برق صنایع باشیم.
قطع برق صنایع هزینه های زیادی به صنایع و اقتصاد کشور تحمیل کرده است، الان وضعیت صنعت در برابر قطع برق چگونه است و مسئول ضررو زیان صنعتگران کیست؟
برخی از صنایع کم و زیاد ضررهای خود را اعلام کردند. مثلا فولادی ها بیان کردند که ظرفیت تولیدشان بسیار کاهش پیدا کرده و حتی نمی توانند سفارش جدید بگیرند، یعنی ممکن است تا 5 میلیارد دلار از این موضوع صنعت فولاد آسیب ببیند. در پتروشیمی، صنعت سیمان و صنایع دیگر هم ضررها زیاد است. اما باید توجه داشت که فقط ضررِعددی نیست، مهم تر این است که بازار از دست صنایع می رود. وقتی یک صنعت تعهدی به یک کشور دارد تا سرموقع صادرات خود را انجام دهد وقتی به موقع نتواند، بازار از دست فعال اقتصادی ایرانی می رود و کشورهای دیگر جایگزین می شوند. از طرف دیگر کالای نهایی یک صنعت محصولات صنایع پایین دستی هم است و با قطعی برق محصولات پایین دستی هم از بین می رود، بنابراین یک زنجیره نابود می شود. قطعی برق بر نماد صنعت در بازار سرمایه هم اثر منفی دارد و مسئول ضررو زیان صنعتگران قطعا دولت است و صنعتگران می توانند شکایت کنند و ضررو زیان خود را از دولت بگیرند اما صنایع به دنبال چاره اندیشی هستند تا بتوانند این مشکلات را حل کنند؛ در این میان دولت باید سریع سیاست های اشتباه خود را اصلاح کند زیرا هرسال وضعیت بدتر از سال قبل خواهد شد.