دست رانت خواران از اقتصاد ملی کوتاه شود، وگرنه برجام که هیچ، صلح جهانی هم اقتصاد ملی ایران را تکان نمی دهد

ایران همچنان بر مواضع خود مبنی بر رفع تحریم ها پافشاری می کند، هر چند هنوز حاصلی به دست نیامده است، اما بررسی روند بازارها نشان می دهد نوعی بلاتکلیفی در تمامی بازارها مشهود است. انتظار برای روشن شدن شرایط، بسیاری از بازارها را در فاز سکون و سکوت، کاهش و یا افزایش برده است؛ با این حال حتی اصل مذاکره همچنان موافقان و مخالفان فراوانی در داخل دارد، کسانی که از اساس مذاکره را نفی می‌کنند و کسانی که مذاکره را ابزاری برای رسیدن به هدف می‌دانند. اما قرار است برجام چه کار کند برای اقتصاد و معیشت مردم؟! در حقیقت برجام، قرار نیست همه مشکلات مان را حل کند، اما قرار است مشکلات مازاد بر حالت عادی یک کشور که گریبانگیر ما شده است را از میان بردارد.

برجام به معنای ارتباط عادی اقتصادی با جهان و حرکت روان تر و سریع تر اقتصاد ایران و بهتر شدن نسبی معیشت مردم است؛ فقدان برجام هم پیامدی جز رشد اقتصادی منفی و فقیرتر شدن هر چه بیشتر مردم عادی را ندارد؛ زیرا جزیره ای که نمی توان کشور اداره کرد، می توان؟ پس چرا بعد از 43 سال جزیره بودن، رشد اقتصادی منفی است؟ اما آنان که از جنس مردم عادی نیستند، هزار و یک دلیل دارند برای عادی نشدن اقتصاد ایران. گروهی از سیاست مداران که از قضا، امروز؛ دولت در دستشان است همان افرادی هستند که تا دیروز بر پیکر نیمه جان برجام در حال احیا، سنگ پرانی می کردند، اما اکنون دیده می شود که حال با هر اسمی برای احیا و ارتقای برجام به دنبال به دست آوردن گوی سبقت هستند، البته هنوز مردم نمی دانند که بازگشت به برجام به نفع مردم است یا دولت؟ هرچند خیلی ها دولت را از مردم جدا نمی دانند. اما آیا فقط برجام برگ برنده پیروزیِ اقتصادی است؟ نسخه های دیگر مثل FATF چرا بلاتکلیف است؟ مردم فقط به دنبال یک زندگی عادی هستند که از قضا این نسخه شفابخش فقط دست حکومت است؛ زندگی عادی یعنی این که با همه جهان دوست باشیم و هر روز برای خود دشمن جدیدی نتراشیم، زندگی عادی یعنی این که یک تاجر ایرانی بتواند در جهان امروز بدون ترس و دلهره کار کند و برای کشورش سود آوری داشته باشد. زندگی عادی یعنی این که شب نخوابیم و صبح بیدار شویم و ببینیم ارزش پولِ در جیبمان، نصف شده است. اکنون دیگر سیاست مداران فهمیده اند که شرایط عادی هم، چیز عجیب و غریبی نیست، پس؛ همین که مردم نگران ارزشِ پول خود نباشند و همین که نگران خرید مایحتاج ضروری زندگی خود در پایان هرماه نباشند، بس است. با علی شمس اردکانی اقتصاددانی با سابقه دیپلماتیک در خصوص اقتصاد فلج شده و بازگشت به برجام گفتگویی انجام شد که در ادامه می خوانیم:

در حال حاضر با توجه به رفت و آمدهای به وین که هنوز هم مشخص نیست هر کدام از طرفین با خود چندچند هستند آیا می‌توان بازگشت به برجام را همان بهانه‌‌ای دانست که اقتصاد فلج شده ایران این روزها برای بازگشت به روند مثبت  به آن نیاز دارد؟

در ابتدا بگویم که برجام یک بهانه است. اجماعی که بین رانت خواران قدیم و جدید پیدا شده دنبال این کار هستند نه رای ملت. توافق برجام به نفع رانت خواران و تجار تحریم است. قضیه مهم این است که ساختار اقتصادی ما باید اصلاح شود؛ اگر هزینه ساختار ندهیم و بینش اقتصادی را از حالت هرج و مرج درنیاوریم، این کشتی به جایی نمی رسد. قطعا باید همه درآمد اضافی که از فروش نفت حاصل می شود صرف سرمایه گذاری تولیدی و زیرساخت ها شود. ایران با 80 میلیون نفر جمعیت، نباید دولتش 8 میلیون نان خور داشته باشد، در حالی که دولت ژاپن 600 هزار نفر نان خور دارد. یک دولتی باید تیغ جراحی اصلاح ساختار را در دست بگیرد تا مشکلات ریشه ای حل شود.

ساختار اقتصادی ما باید اصلاح شود؛ اگر هزینه ساختار ندهیم و بینش اقتصادی را از حالت هرج و مرج درنیاوریم، این کشتی به جایی نمی رسد. قطعا باید همه درآمد اضافی که از فروش نفت حاصل می شود صرف سرمایه گذاری تولیدی و زیرساخت ها شود

مشکلات بی شمار در اقتصاد کشور بر کسی پوشیده نیست؛ اما در 43 سال گذشته، کدام مشکل یا مشکلات بیشترین آسیب ها را به اقتصاد وارد کرده اند؟

ببینید، اقتصاد ملی و اقتصاد بین الملل به هم متصل هستند. به گونه ای که اگر نفت بفروشیم باید ارز دریافت کنیم که قابل خرج کردن باشد و از نظر اقتصاد ملی هم باید قابل تبدیل به سرمایه باشد نه هزینه جاری. بدترین واقعه ای که بر اقتصاد ملی ما اتفاق افتاده است این است که ما اقتصاد را به منابع خوردن عادت داده ایم. در صورتی که منابع یک ثروت بین نسلی است و ما از کجا اجازه داریم که ثروت نسل آینده را خورده ایم؟ این از نظر شرعی تصرف در مال  غیر است. این کارِ غلط و حرام هم هر ساله انجام می شود و کسانی که این پیشنهادها را می دهند یا تصویب می کنند از نظر من نه سواد دارند و نه دین. زیرا نباید گذاشت که همه درآمدها در قانون بودجه و قوانین دیگر صرف هزینه جاری شود.

وظیفه ملی ما تولید و اشتغال است که هر دو درگرو سرمایه است، اما ما در ایران به طور پایدار، هیچ کدام ازحلقه هاي تكنولوژي، سرمايه و نيروي انساني متخصص را هیچ وقت با هم نداشتیم؛ به گونه ای که از ابتدا که صاحب تکنولوژی نبودیم و هر وقت آمدیم تکنولوژی را یادبگیریم، از غافله عقب مانديم. باید تولید و اشتغال برای ما هدف باشد. ما اموال سرمایه ای خود را می خوریم بعد توقع داریم که جوانان اشتغال داشته باشند. این موضوع در قانون هم آمده است، اما از آن ابایی وجود ندارد به طوری که در سال های گذشته حتی نفت نفروخته را، پیش خور به بانک مرکزی کرده اند که در مقابل پایه نقدینگی را اسکناس چاپ کند و اعتبار بدهد، که این را در اقتصاد مرض اقتصاد هلندی می گویند. یعنی تورمِ بر هم فزاینده دائمی. بر طبق نظر همه اقتصاددانان تورمی که ناشی از اعمال دولت باشد یک نوع دزدی از جیب کم درآمدها است، زیرا قدرت خرید آن ها بر اثر تورم کم می شود. بعد برای اینکه دولت کلاه سر این اقشار بگذارد، می گوید پول نفت را به سر سفره هایتان می آوریم.

بدترین واقعه ای که بر اقتصاد ملی ما اتفاق افتاده است این است که ما اقتصاد را به منابع خوردن عادت داده ایم. در صورتی که منابع یک ثروت بین نسلی است و ما از کجا اجازه داریم که ثروت نسل آینده را خورده ایم؟ این از نظر شرعی تصرف در مال  غیر است. این کارِ غلط و حرام هم هر ساله انجام می شود

آی دولت ها، ما به دادو ستد با دنیا نیاز داریم تا سرمایه و تکنولوژی به کشور بیاوریم. اگر پول خود را ضعیف کنیم، قدرت ملی را ضعیف کرده ایم و مردم را خار می کنیم؛ این کارها را هرساله در بودجه های نفتی انجام می دهیم. ما ارتباط با دنیا را در 43 سال اخیر خراب کردیم و خرج خود را زیاد کرده ایم. ما باید این ورق را برگردانیم و با دنیا تعامل کنیم تا سرمایه های خود را از بین نبریم. در این راستا مجبوریم در برابر دلار نفت، پول چاپ کنیم که این بزرگترین جنایت اقتصادی است.

آیا صرف انعقاد یک قرارداد بین‌المللی، به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی و فضای کلی حاکم بر اقتصاد کشور، می‌توان انتظار چندانی از این قرارداد برای حل مشکلات اقتصادی و سیاسی داشت؟ می خواهم بگویم که علاوه بر انعقاد یک توافق پایدار بین‌المللی، تغییر رویکرد جدی در حاکمیت هم باید در مسائل سیاسی و اقتصادی صورت بگیرد. یعنی مادامی که رویکرد دولت سیزدهم هم در مورد حل چالش‌های اساسی اقتصادی و سیاسی با رویکرد دولت‌ های دیگر پس از انقلاب تفاوتی نداشته باشد آیا می توان انتظار چندانی از این توافق  برای حل مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور داشت؟

خوشبختانه در حال حاضر آقای رئیس جمهور و دیگر افراد، لغت تعامل با دیگران را به کار می برند. البته در تعامل با دنیا بستگی دارد چه فردی مذاکره کننده باشد؛ مثلا اگر آقای جلیلی مذاکره کننده باشد حتما به ضرر ما تمام می شود! اما حق با شما است به تنهایی جوابگو نیست و همان طور که گفتم باید رویکرد اصلاح ساختار وجود داشته باشد وگرنه ممکن است فقط گشایشی در تجارت خارجی ایجاد شود.

تاثیر اقتصادی برجام بر زندگی روزمره مردم چگونه خواهد بود؟

این به ما ربط دارد که چه کار می کنیم. رانت خواری و برداشت از درآمد ملی، بدون تناسب به ضرر اقتصاد و مردم است. با این سیستم انتخابات مجلس و فشار مجلس به دولت همین آش خواهد بود همین کاسه. ما باید حتما سیاست اقتصادی مصرف گرایی بدون تولید را تغییر بدهیم. اما چون ما اقتصاد تولیدی نداریم، مصرف گرایی ما در تولید داخلی ملی بسیار بالا است زیرا در 70 سال گذشته به اندازه کافی پول نفت را سرمایه گذاری نکردیم. حالا اگر برجام راه افتاد و ما نفت بفروشیم، باید مصمم باشیم تا یک ریال از پول نفت صرف مخارج جاری کشور نشود تا انباشت سرمایه به حدود 35% برسد. اگر این کار صورت نگیرد امراض تورم هلندی افزایش پیدا می کند و قیمت ها بالا می رود و فقرا فقیرتر و رانت خواران قوی تر می شوند. ویژگی رانت خواران هم این است که در داخل سرمایه گذاری نمی کنند و پول را به خارج انتقال می دهند. یک نمونه هم آقای خاوری است؛ باید دید نقش افرادی که خاوری را مدیر چند بانک مهم کشور کرده بودند در اقتصاد چند درصد است؟ و تا دست این افراد در اقتصاد ملی کوتاه نشود، برجام که هیچ، صلح جهانی هم اقتصاد ملی ایران را تکان نمی دهد.

اگر برجام راه افتاد و ما نفت بفروشیم، باید مصمم باشیم تا یک ریال از پول نفت صرف مخارج جاری کشور نشود تا انباشت سرمایه به حدود 35% برسد. اگر این کار صورت نگیرد امراض تورم هلندی افزایش پیدا می کند و قیمت ها بالا می رود و فقرا فقیرتر و رانت خواران قوی تر می شوند

بازارها (مسکن، طلا،سکه، ارز، بورس و…) همچنان متاثر از مذاکرات برجامی وین و سناریوهای توافق در مذاکرات، در موقعیت انتظاری به سر می برند. این بازارها چه کارهای پایه ای باید انجام دهند تا بعد از توافق سریع تر جایگاه خود را داشته باشند؟

اولا بگویم بورس ما مصنوعی است و بازیگرانش همان بوروکرات ها هستند که در بورس نشستند. همه بازارها مثل گرگ دندان های خود را تیز کرده اند تا از موقعیت، بهترین استفاده را به نحو خود داشته باشند و برنامه ای در آن ها وجود ندارد. در کل برنامه اقتصاد کلان معلوم نیست، چه برسد به بازارهای خرد.

کاسبان تحریم و کسانی که کامیابی سیاسی و اقتصادی خود را بر ادامه فشارها می‌بینند، اکنون نیز مخالفت‌ های خود با بازگشت به برجام را تشدید کرده‌اند. دولت آیت الله رئیسی با سیاست‌ های تخریبی کاسبان تحریم چگونه باید مبارزه کند؟

کاسبان تحریم، کسانی بودند که در شرایط ویژه تحریمی چند سال اخیر توانسته بودند، با سفته بازی، احتکار، واردات و صادرات کالاهای مورد نیاز کشور و گرفتن امتیازهای ویژه به بهانه دور زدن تحریم ها، ثروت های هنگفتی کسب کنند. عده ای در فضای سفته بازی، عده ای دیگر در دلالی سکه و ارز، عده ای نیز از افزایش قیمت ها به بهانه کمبود کالا و…. توانسته بودند جولان زیادی در بازارها بدهند. بخشی از کاسبان تحریم نیز کسانی بودند که از رانت های دولتی برای واردات کالاهای اساسی استفاده می کردند. این ها منتظرند تا دامنه رانت بزرگتر شود تا سهم این ها بیشتر شود. اما تاکنون برخوردی با این افراد نشده است. به طور مثال می گویم اموال کسانی را که پول صندوق فرهنگیان را خورده اند باید همه اموالشان به مدارس داده شود، نمی گوییم اعدام کنید، اما نه این که اموال آن ها را بین کارمندان قوه قضاییه تقسیم کنند! اتخاذ تصمیم جدی برای برخورد قاطع با کاسبان تحریم چه در داخل و چه در خارج مهم و ضروری است.

 ویژگی رانت خواران هم این است که در داخل سرمایه گذاری نمی کنند و پول را به خارج انتقال می دهند. یک نمونه هم آقای خاوری است. رانت خواران منتظرند تا دامنه رانت بزرگتر شود تا سهم این ها بیشتر شود. اما تاکنون برخوردی با این افراد نشده است

چه کشورهایی از لغو تحریم‌ های ایران نفع می‌برند و چه کشورهایی متضرر خواهند شد؟

هر کشوری بتواند با ایران تجارت بیشتری داشته باشد نفع بیشتری هم می برد. البته مردم دنیا عاقلند و تجارت را برای سود آن انجام می دهند، اگر کشوری پول زیادی نصیبش می شود از بی عرضگی ما است. این هم نیاز به یک مجلس کنترل کننده دارد. مجلس نباید مدام قانون تصویب کند، باید کار نظارتی خود را هم انجام دهد.

برای رسیدن به توافق برجام زحمت زیادی کشیده شده است و مردم به خاطر عدم توافق هزینه زیادی داده اند، حال رفاه اقتصادی را حاکمیت در عمل و نه روی کاغذ، چگونه می تواند بعد از توافق تضمین کند؟

اول باید دید که در این توافق منافع ملی مدنظر است یا خیر. طبیعی است که اگر منافع ملی در نظر باشد قطعا رفاه اقتصادی به همراه دارد؛ اما اگر این نباشد و رانت خواری ادامه دار باشد، طبیعتا باعث گسترش فقر و تبعیض خواهد شد. بنابراین دولت اگر دولت خوبی باشد خود را از دست بروکراسی 8 میلیونی نان خور آزاد می کند.

بلاتکلیف ماندن لوایح FATF در چنین شرایطی که توافقی هم صورت گیرد مانعی برابر اقتصاد ایران است، هزینه بیرون ماندن و پذیرفتن از FATF چقدر است؟

ما چالشی پس از تحریم، یعنی محدودیت در مبادلات تجاری و مالی با دنیا داریم. در واقع FATF مساله‌ای اقتصادی و نه سیاسی است. اگر از نظر فنی به موضوع FATF نگاه کنیم، می‌بینیم مسأله FATF سیاسی نیست بلکه قواعد، چارچوب و مقرراتی است که برای بانکداری مدرن تعریف شده که اساس آن سازوکاری برای بانکداری نوین بوده و هدف آن مشخص کردن منشأ و مبدأ پول است. توافقات برجام بدون FATF چه معنی دارد؟ وقتی نقل و انتقال پول ممکن نیست. اما هنوز این سکوت پر هزینه ادامه دارد. تجارت خارجی نقش مهمی در اقتصاد ایران بازی می‌کند، چه در بخش واردات و صادرات و چه در بخش خدمات بانکی و مالی. تمام این ‌ها با تاثیر از تحریم ‌ها با مشکل مواجه است. هر روز تأخیر در پیوستن به FATF هزینه‌ های بیشتری را به کشور تحمیل می‌ کند.

توافقات برجام بدون FATF چه معنی دارد؟ وقتی نقل و انتقال پول ممکن نیست. اما هنوز این سکوت پر هزینه ادامه دارد. تجارت خارجی نقش مهمی در اقتصاد ایران بازی می‌کند، چه در بخش واردات و صادرات و چه در بخش خدمات بانکی و مالی. تمام این‌ها با تاثیر از تحریم‌ها با مشکل مواجه است

تاثیرات برجام بر تجارت خارجی و جذب سرمایه گذاری چگونه است؟

فرهنگ غلط اقتصادی که ما از خودمان نشان می‌دهیم مهم ترین عامل در عدم جذب سرمایه خارجی است. دنیا برای وارد کردن سرمایه خارجی به ایران به نوع تعاملات ما نگاه می‌کند. وقتی سرمایه داخلی از کشور فرار می‌کند چطور باید توقع داشته باشیم که سرمایه خارجی بیاید؟ در حقیقت، بدون برخورداری از برون‌گرایی در اقتصاد و تعامل سازنده در ارتباطات بین ‌المللی و یافتن جایگاه مناسب و دریافت سهم بیشتر در شبکه تجارت جهانی، امکان جهش ‌های بزرگ در اقتصاد یک کشور امکان‌پذیر نیست.