مناسبات با اروپا در پرتو نگاه به شرق
چرا رابطه ایران و اروپا وارد روزهای پرتنش شد؟ آیا تروئیکای اروپایی و اتحادیه اروپایی به عنوان اعضای توافق هسته ای مصوب سال 2015 هنوز به احیای این توافق امیدوار و بیش از آن متمایل هستند؟ چه مسائلی منجر به تنش در رابطه ایران و اروپا شد؟ پرسش هایی از این جنس را با ابوالقاسم دلفی، سفیر پیشین ایران در فرانسه و کارشناس ارشد اروپا در میان گذاشتیم. او معتقد است که بخش هایی در نهادهای تصمیم گیرنده در ایران نه تنها تمایلی به بسط و بهره گیری از روابط با مجموعه اروپایی ندارند بلکه به نظر می رسد مایل به تشدید تنش در رابطه با اروپا و توجیه گردش به سمت شرق در سیاست خارجی ج.ا. ایران هستند.
مصوبه پارلمان اروپایی برای افتتاح نمایندگی EU در تهران،
اعلام این موضوع توسط خانم موگرینی مسؤول سیاست خارجی وقت اتحادیه اروپایی در سفر پس از نهایی شدن برجام به تهران به مقامات و مسؤولین دولت جمهوری اسلامی ایران،
موافقت اولیه وزارت خارجه با این پیشنهاد اتحادیه اروپایی و مخالفت نهایی کشور با این اتفاق مهم در مناسبات خارجی جمهوری اسلامی ایران،
بخشی از واقعیت های مناسبات ایران و اروپاست که می باید مورد توجه قرار گیرد.
- این تصور که اروپا برجام را به عنوان دستاورد خود و عدم اشاعه بر باد رفته می بیند واقعی است!
آنچه امروز در رابطه ايران با اروپا رخ داده می تواند نتيجه عملكرد ايران هم باشد. در سال 1998 ميلادي، كميسيون اروپا مصوبه اي را تأييد مي كند كه براساس آن تمام روابط ايران و اتحادیه اروپایی بر اساس پرونده هسته اي ايران تعريف مي شود، بدين معنا كه تا زماني كه اين اختلاف حل نشود هيچ اتفاق دیگری در مناسبات ایران و اروپا رخ نخواهد داد. تمام كشورهاي اتحادیه اروپايي و مرتبطین آن ها (کشور های متقاضی الحاق و یا در مسیر الحاق و…) ملزم به رعايت اين مصوبه هستند. تروئيكاي اروپايي در سال 2003 مذاكرات هسته اي خود را با ايران آغاز كرد و اين روند تا به امروز كه 2022 است در کانال های مختلف ادامه پيدا كرده كه قريب به 20 سال مي شود. تروئيكاي اروپايي به خصوص فرانسوي ها بیش از دیگران در اين سال ها به دنبال حل و فصل اين اختلاف با تهران بودند. فرانسوي ها خود را در بحث هسته اي از همه ذينفعتر و صاحب علم و نگاه كارشناسي بيشتر مي دانند. در جريان مذكرات هسته اي هم شاهد بوديم كه فرانسوي ها به تعبیر برخی ها كارشكني مي كردند و به اصطلاح حساسيت هاي آن ها به مسائل هسته اي بيشتر از امريكايي ها و سايرين بود. برجام براي اروپا يك دستاورد بود تا نشان بدهند كه ميتوان از طريق مذاكره، در حوزه منع اشاعه به توافقي مهم با يك كشور دست يافت.
برجام به دلايلي كه همه ميدانيم به مقصود مدنظر نرسيد و امروز اروپايي ها بیش از همه دستاورد بیست سال مذاكره را در حال نابودي مي بينند. حالا اروپايي ها ميبينند كشوري كه سال ها براي حل و فصل اختلاف با او مذاكره كردند با سرعت زياد در حال حركت به سمت شرق است.
- برجام همه مشکل ما با اروپا نیست
در رابطه ما با پاريس، برجام يكي از مسائل مورد اختلاف ما است و موضوعات ديگر هم چالش هايي است كه در رابطه دو جانبه ما وجود دارد. چالش هایی چون حضور فرقه نفاق در پاریس و زندانيان فرانسوي و دو تابعيتي ايراني–فرانسوي كه در تهران بازداشت شده اند و … از آن جمله هستند.
شايد نكته اي كه كمتر به آن توجه شده اين بوده باشد كه امانوئل مكرون، رئيس جمهور فرانسه كه به شدت در داخل اين كشور از بابت مشکلات داخلی و بازداشت اتباع فرانسه در ايران تحت فشار است، پس از ديدار اخیرش با برخي از چهره هاي مخالف نظام در پاريس، در يك مصاحبه اختصاصی در مورد روابط تهران–پاریس خواستار آن شد كه ايران به اتباع فرانسوي احترام بگذارد. او در سخنراني چند روز بعد خود كه در اجلاس اخير گروه 20 در بالي اندونزي داشت نيز به اين نكته اشاره كرد.
جدا از اين حواشي نكته مهم اين است كه اروپاييها در بحث پرونده هسته اي ايران نتيجه اين همه سال مذاكره و رسيدن به برجام را بر باد رفته ميبينند و هيچ اميدي به نتيجه رسيدن مذاكره ندارند.
- آیا ایران تشدید تنش با اروپا را دنبال می کند؟
اروپایی ها معتقدند كه ايران تمايلي به رسيدن به توافق هسته ای ندارد. برداشت شخصي من هم از دیپلماسی عمومی روابط با پاریس اين است كه این حرکت در چارچوب تشديد تنش در رابطه با اروپا می باشد تا در نتیجه آن راهي براي بازگشت به شرایط عادی و مطلوب وجود نداشته باشد. ظاهرا در این راهبرد همه تلاش ها در صحنه رسانه و تبلیغات به كار گرفته شد تا در انتخابات ميان دوره اي كنگره امريكا هم جمهوري خواهان بتوانند برنده ميدان باشند. اين بدان معنا است كه عملکرد رسانه ای در تلاش برای مهيا كردن اين فضا براي جمهوري خواهان بر آمد و ميتوان گفت كه در مجموع همه تلاشها پيرامون اين موضوع بوده كه به سمت كاهش تنش با غرب حركتی انجام نشود.
توجه داشته باشیم که وضعیت تنش آلود روابط تهران–برلین در شرایطی است که در آلمان تيمي كه الان مسؤولیت کار را برعهده دارد يعني سوسيال دموكرات ها و سبزها معمولا سابقه همكاري خوبي با ايران داشته اند. در حالی اكنون رابطه به جايي رسيده كه صدراعظم و رییس جمهور سوسیالیست آلمان شخصا وارد ميدان شده و از ايران انتقاد ميكنند. این وضعیت در حالی است که صدراعظم فعلي آلمان بيشتر در حوزه سياست داخلي فعال بوده و در سياست خارجي چندان مسلط نيست.
البته اين نكته را هم فراموش نكنيم كه آلمان در ميان كشورهاي اروپايي بيشترين ضربه را از بحث اوكراين در حوزه انرژي خورده است. اروپا ال ان جي را چهار برابر قيمت معمول از امريكا خريداري كرد. اين كه مكرون ميگويد اروپا در نزاع اوكراين بيش از امريكا ضرر كرده و بايد فكري به حال خود بكنيم به اين معنا است كه امریکایی ها تحريم ها را عليه روسيه برقرار كرده و مسکو هم مقابله به مثل كرده اما در این میان امريكا ضرر نکرده چرا که هم دلار قویتر و هم انرژي گران شده و اين دو به سود امریکا بوده است.
اروپا در ماجرای تهاجم روسیه به اوکراین هم تا حدودي ايران را مقصر مي داند چرا كه در مقطعی به سراغ ايران آمد و خواست با احياي برجام و کمک به رفع بخشی از تحريم ها ، انرژي ايران را به بازار هاي جهاني بازگرداند. در چنين شرايطي جدا از بحث خشم اروپا نسبت به كمك ادعايي ايران به روسيه در حوزه پهپادي، اروپا از منظر انرژي هم با مشکلاتی روبه رو شده و به همين دليل مواضع آن ها نسبت به ايران سخت تر شده است.
البته اين تغيير مواضع هم هنوز می تواند در راستای تداوم فشار به منظور بازگرداندن ايران از مسير تشديد تنش تعبیر شود. اين موضع را در سخنان اخير رئيس جمهور فرانسه هم ميتوانيم ببينيم كه گفته بود هرچند اختلاف ها با ايران افزايش پيدا كرده اما روند مذاكرات هسته اي مسير جداگانه اي است كه بايد طي شود.
- به برجام فرصت عملیاتی شدن حداقلی هم داده نشد!
فضاي پس از حصول برجام امکان آن را نیافت تا به گونه اي حفظ شود كه به شروع عادي سازي رابطه سياسي و اقتصادي با اروپا منتهي گردد. به عنوان نمونه آزمايش هاي موشكي كه در آن دوره انجام شد مورد انتقاد شديد اروپايي ها و 5+1 قرار داشت و در پشت صحنه هشدار مي دادند كه اين روند، مخرب فضاي مثبت به وجود آمده پس از حصول برجام است و موشك هايي كه ايران بلافاصله پس از حصول برجام مورد آزمایش قرار داد به گفته برخي از كارشناسان هسته ای قابليت حمل كلاهك هسته اي داشت. در يك مورد ديگر فابيوس وزير خارجه وقت فرانسه پس از توافق اولیه لوزان در مورد برجام و حتی قبل از نهایی شدن بعدی آن در وین، بلافاصله به همراه یک هیأت بزرگ اقتصادی–مالی فرانسوی به تهران آمد و شاهد بوديم كه برخي از جريان هاي داخلي چه تجمعاتي و تحرکاتی را عليه فرانسه در فرودگاه و در محيط اطراف سفارتخانه اين كشور هدايت كردند.
آلمان ها نيز سفر مشابهي به ايران انجام دادند و هيأتي عالي رتبه و پرجمعيت به ریاست معاون خانم مرکل از حزب سوسیال دمکرات را به تهران فرستادند.
در همین مقطع و در یک سفر تاریخی از سوی اتحادیه اروپایی و براي نخستين بار در مناسبات تهران-بروکسل، سه كميسر اتحادیه اروپایی در حوزه هاي انرژي، خارجه و مهاجران و پناهندگان با هم به تهران آمدند که به دلیل برخورد های مشابه داخلی و تحرکات تخریبی برجام، به گشايشي منتهي نشد. هيأت هاي پارلماني و بازرگاني از سوي انگليس، سوئد، نروژ، ایتالیا، اسپانیا و … هم راهي تهران شدند و همان وضعیت و نتیجه.
به طور خلاصه باید گفت که به برجام فرصت عملياتي شدن داده نشد. اين بدان معنا نيست كه اگر برجام عملياتي مي شد بهشت برين اتفاق مي افتاد، خير. اما اگر بر سر راه برجام مانع نمي گذاشتند فضاي كشور به روي دنيا باز مي شد. اما اين فضا را بستند و ديديم كه چه شد. البته بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه دولت مردان وقت هم برجام را بيش از اندازه بزك كردند و شايد همين مسأله طيف خاصي را در داخل ايران به وحشت انداخت و تصور كردند كه با برجام قرار است تمام امور كشور در سيطره غرب قرار بگيرد. اين البته يك توهم از روي ساده لوحي بود چرا كه سفر هيأت هايي كه به آن اشاره كردم همگي براي ظرفيت سنجي كار با ايران بود.
- چرا احیای برجام هنوز مسأله اروپا است
اروپا هنوز به احياي برجام اميدوار است و با قطعيت كمتري مي توانم بگويم كه امريكايي ها هم چنين اميدواري دارند. امريكا راه خود را از اروپا جدا كرده و به سمت پاسيفيك حركت كرده و در حال تنظيم روابط با توجه به تغییر اولویت خود می باشد. براي آن ها مهار چين در اولويت است. امريكا مي داند كه اروپا در منازعه با چين از قدرتي برخوردار نيست و نمي تواند نقش آفريني كند. اروپا نيز به اين رويكرد واقف است و در جنگ اوكراين نيز متوجه شد كه بدون دفاع و شاخه نظامي، قدرتي ندارد و هرچه وضعيت اقتصادي كشورهاي اروپايي خوب باشد اما در حوزه انرژي وابسته هستند و در حوزه نظامي هم به قيم بودن امريكا نياز دارند.
اروپا هنوز اميدوار است بتواند با احياي برجام قدرت خود را در حل و فصل يك مساله در حوزه اشاعه سلاح با توسل به ديپلماسي نشان دهد و همزمان از شتاب حركت ايران به سمت شرق كم كند. اروپايي ها اين اميدواري را به زبان هم مي آورند و نمونه آن را در سخنان رئيس جمهور فرانسه در بالي هم ديديم.
در مجموعه اروپا، تقریبا همه سياست مداران جديد الورود هستند و نسل افرادي مانند آنگلا مركل، صدراعظم پيشين المان و میتران و ….. گذشته است. افرادي كه در حال حاضر در رأس قدرت هستند يا احزاب و گروه های راست افراطي هستند يا چهره هايي كه نام آشنا در عالم سياست بین المللی به حساب نمي آيند. در اين مجموعه جايگاه مكرون خاص تر است و تلاش مي كند نماينده خاص اروپا در خارج از اين قاره باشد. تلاش مكرون در اين سال ها در قبال ايران چه در دوره حسن روحاني و چه ابراهيم رئيسي نيز اين بوده كه از حجم تنش ميان تهران و واشنگتن بكاهد.
برجام می توانست و مي تواند نقطه اي باشد كه رابطه پرتنش ايران و اروپا را كمي معتدل كند. اروپا برجام را تنها وسيله براي مقابله با دستيابي ايران به سلاح هسته اي مي داند. اروپايي ها معتقدند كه ايران هنوز در حوزه توانمندي هسته اي به نقطه غيرقابل بازگشت نرسيده و اگر رسيده بود موضع امروز ايران اين گونه نبود. برداشت آن ها اين است كه ايران هر زمان به بمب هسته اي دست پيدا كند آن را آزمايش مي كند. آن ها معتقدند كه اگر برجام احيا نشود ايران به سمت سلاح هسته اي حركت مي كند و مسير كنترلي وجود نخواهد داشت.
درباره حساسيت اروپا به مسائل حقوق بشري در ايران نیز بايد گفت كه آنچه در چندماه اخير رخ داده نه نخستين بار بوده و نه آخرين بار خواهد بود البته كه جز بدترين تجربه ها در اين زمينه بوده است. اما هيچ تحليلي در سطح داخلي و خارجي اين ناآرامي ها را به فروپاشي که مورد ادعای معارضه ایرانی خارج نشین و برخی اعراب منطقه است، تعبير جدی نمي كند. همزمان اروپايي ها معتقدند كه اگر بيش از حد بر جمهوري اسلامي ايران سخت بگيرند سرعت حركت حاكميت به سمت روس ها و شرق را تشديد مي كنند.
فرض عمومی این است که اروپا و کلیت غرب به دنبال این هستند که ایران به سلاح اتمی دست پیدا نکند و همین فرض برجام را هم برای رسیدن به این هدف فعلا و کاملا توجیه می کند.
البته اگر نیت این باشد که بخواهند این برجام را به هم بزنند و سایر مسائل مورد اختلاف مانند فعالیت های منطقه ای و توان نظامی ایران را وارد مذاکرات و گفتگو ها کنند، دیگر برجام نخواهد بود و نام و مکانیسم دیگری داردکه جای آن در برجام هسته ای نیست. به هر صورت برجام تضعیف شده، اما همچنان در حوزه منع اشاعه برای اروپا حائز اهمیت است.
نکته دیگری که باید مورد توجه باشد این که ایران در شرایط فعلی و به زعم بسیاری، در موقعیت تضعیف شده ای قرار دارد. دولت فعلی در امریکا نیز حداقل تا اواخر سال 2024 یعنی سال قبل از 2025 که مقطع حساسی در برجام می باشد بر سر کار است و اگر برخی بر این تصورند که نباید امتیاز احیای برجام را به دولت دموکرات در امریکا داد و منتظر شرایط بعد از دموکرات ها ماند، در اشتباه هستند. شرایط داخلی امریکا و تحولات بین المللی تا انتخابات ریاست جمهوری آتی امریکا هیچ یک نشانی از قطعیت وضعیت آتی در امریکا را ندارد.
ضمن آن که از نظر امریکایی های فعلی که اخیرا رابرت مالی هم آن را به زبان آورده، در ایران بر سر مذاکرات و فرجام آن اجماع وجود ندارد و به همین دلیل است که او ادعا می کند هیأت مذاکره کننده ایرانی در حال مذاکره با خودش است چرا که احیای برجام را تصمیم قاطع نظام نمی داند.
اگر برخی در داخل ایران به دنبال شکل دادن به یک تحول در چارچوب منافع ملی باشند برجام ابزار دست به نقدی است که می توانند از آن استفاده کنند و بخشی از تنش را کاهش دهند. فقط فضای این که برجام امضا شده مطرح شود همان اتفاقی رخ می دهد که در 2015 رخ داد و گشایشی در فضای داخلی و بین المللی ایجاد می شود. فضای بین المللی بر روی ایران باز می شود و این بر روی مسائل خارجی ما هم تأثیرگذار خواهد بود. احیای برجام تأثیرات عمیق بر روی مسائل داخلی و بین المللی ایران خواهد گذاشت.
- شرایط بین المللی شأن ايران نیست!
در ماه های اخير سه قطعنامه در مجمع عمومي سازمان ملل، شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي و شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد دريافت كرده ايم و اخیرا هم شاهد خارج کردن ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل بودیم. آنچه در شوراي حقوق بشر رخ داد و منجر به شكل گيري كميته حقيقت ياب براي ايران در حوزه نقض حقوق بشر شد تبعات غیر قابل پیش بینی و منفی براي ما خواهد داشت. افكار عمومي در سطح بين المللي هم به شدت عليه جمهوري اسلامي ايران تهيیج شده است و در داخل هم تلاش چشم گیری براي اصلاح و تغییر اين وضعيت صورت نمي گيرد. گويا در داخل تصميم گرفته شده به سمت كاهش يا توقف تنش با غرب نرويم تا در نتيجه حركت به سمت چين و روسيه توجيه بيشتري هم پيدا كند. از کنار بحث شورای حقوق بشر نباید و نمی توان ساده گذشت چرا که می تواند موضوع ما را به شورای امنیت یا دیوان بین المللی کیفری منتقل کند.
باید به این نکته نیز توجه داشت که در مسأله کمک ادعایی ایران به روسیه در جنگ اوکراین به نظر می رسد بسیار بد عمل شده است به گونه ای که در نتیجه آن به حامی کشور متجاوز شناخته می شویم. حامی متجاوز بودن در زمانی که با جنگ اوکراین امنیت اروپا به خطر افتاده است نمی تواند بی عکس العمل تلقی شود. ممکن است ایران در شرایط فعلی هدف اصلی نباشد اما با توجه به این که امریکایی ها و ناتو تصمیم قطعی گرفتند که مانع از ورود بیشتر روسیه به اوکراین شوند، بدان معنا است که ممکن است زمان رسیدگی به حساب متجاوز هم در دستور کار باشد…