چین و قطر؛ روابط امنیتی رو به رشد
با وجود سردی روابط میان قطر و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس، چین برای گسترش همکاری های مبارزه با تروریسم تلاش می کند.
در 27 سپتامبر 2017، سرلشکر قطری سعد بن جاسم الخلیفی و وزیر امنیت عمومی چین گو شنگکون[1] در اجلاس اینترپل که در پکن برگزار شد، درباره همکاری های ضد تروریسم دیدار و گفتگو کردند. پس از این اجلاس، هر دو وزیر ، قراردادی را امضا کردند که به تلاشهای مشترک دوحه و پکن برای محدود کردن کمکهای مالی به گروههای تروریستی و افزایش هماهنگی میان دو کشور علیه تروریسم در خاورمیانه و منطقه آسیا-اقیانوسیه رسمیت بخشید.
اگرچه روابط دوحه و پکن در سال های اخیر به صورت قابل توجهی تقویت شده است ولی زمان بندی معامله ضد تروریسم چین با قطر جالب توجه است زیرا پکن اخیراً ارتباطات امنیتی خود را با رقبای استراتژیک اصلی قطر همچون عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز گسترش داده است. تصمیم چین برای ارتقای شراکت امنیتی خود با قطر در دوره آشفتگی در شورای همکاری خلیج فارس (GCC) را می توان با استفاده از چهار عامل استراتژیک توضیح داد:
*چین، قطر را به عنوان مقصدی سودآور برای صادرات فناوری نظامی میبیند. تصمیم چین برای فروش فناوری نظامی به قطر با مشارکت فعال پکن در نمایشگاه بین المللی دفاع دریایی دوحه در سال 2014 که منجر به خرید 23.89 میلیارد دلار تسلیحات توسط قطر از شرکای مختلف دفاعی شد، مورد تاکید قرار گرفت. اگرچه قطر هیچ یک از سامانه های موشکی چین را خریداری نکرد ولی گائو یوژن سفیر چین در قطر آشکارا خواستار گسترش روابط تجاری بین پکن و دوحه پس از برگزاری نمایشگاه شد.
از آنجایی که چین واردکننده اصلی گاز طبیعی مایع (LNG) از قطر است، پکن مایل است تراز تجاری خود با دوحه را از طریق فروش فناوری نظامی بهبود بخشد. تلاشهای اخیر ایالات متحده برای به چالش کشیدن موقعیت قطر بهعنوان صادرکننده پیشرو LNG به چین، میتواند دوحه را متقاعد سازد که به فشارهای چین تن دهد و پیوندهای نظامی خود با پکن را به امید برتری یافتن بر رقبای آمریکایی در حوزه LNG تقویت کند.
بهویژه، قطر میتواند هواپیماهای رادارگریز را از چین بخرد تا تأثیر تأسیس یک شرکت تولید پهپاد توسط پکن در مارس 2017 در عربستان سعودی را خنثی کند. همان طور که بسیاری از کشورها از ارسال تسلیحات قطر برای نیروهای اسلامگرا در لیبی و سوریه انتقاد کرده اند، رویکرد غیر مداخله گرایانه چین در فروش تسلیحات، این کشور را به شریک امنیتی جذابی برای قطر در طول دوره انزوای اقتصادی بی سابقه تبدیل می کند.
* چین از همبستگی قابل قبولی با قطر در حوزه امنیتی برخوردار است، زیرا قطر یک کشور عربی است که بدون پیش شرط و بیش از همه مایل به مذاکره با گروه های اسلام گرای غیردولتی است. از آنجایی که چین بر این باور است که ترویج گفتگوهای دیپلماتیک فراگیر به حل بحران های امنیتی بین المللی کمک می کند، لذا پکن، دوحه را به عنوان یک شریک بسیار مفید در جهان عرب می شناسد.
هم افزایی بین چین و قطر بر سر هنجارهای دیپلماتیک در واکنش هر دو کشور به بحران های فلسطین و افغانستان به خوبی مشهود است. از زمان قدرت گرفتن حماس در نوار غزه در سال 2006، چین از برچسب زدن این گروه به عنوان یک سازمان تروریستی امتناع کرده و حماس را یک نهاد قانونی توصیف کرده و گفته است این سازمان می تواند به طور قانونی نماینده مردم فلسطین باشد.
قطر نیز موضع مشابهی در مورد حماس اتخاذ کرده است. از اواسط دهه 2000، قطر تاکید کرده است که کمک هایش را با هدف بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی در نوار غزه در اختیار این سازمان فلسطینی قرار می دهد و دوحه اهداف خشونت آمیز شاخه نظامی حماس را تایید نمی کند. بی شک، چین در تلاشهایش برای ترویج یک راهحل فراگیر برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین از همراهی قطر سود زیادی کسب خواهد کرد زیرا قطر از نفوذ قابلتوجهی در سرزمینهای فلسطینی برخوردار است.
هم افزایی بین موضع قطر و چین در قبال مساله فلسطین با شباهت های فراوانی بین رویکردهای پکن و دوحه در قبال افغانستان نیز همراه شده است. در سالهای اخیر، چین به عنوان یکی از حامیان اصلی یافتن راهحل سیاسی بین دولت افغانستان و طالبان ظاهر شده و با هر دو جناح اصلی درگیری گفتگوهای دیپلماتیک داشته است.
بنابراین، مقامات چینی ایجاد دفتر طالبان در دوحه در سال 2013 را یک اتفاق مثبت ارزیابی کرده اند. حمایت چین از مشروعیت دفتر طالبان قطر با سفر عباس استانکزی[2]، رئیس دفتر طالبان دوحه به پکن در ماه اوت 2015 مورد تاکید قرار گرفت. در همین راستا، این اقدامات و حمایت ضمنی چین از تصمیم قطر برای باز نگه داشتن دفتر طالبان، با وجود افزایش فشارهای بین المللی و رد اتهامات عربستان مبنی بر این که ارتباط قطر با طالبان نوعی تروریسم دولتی است، قابل درک می نماید.
* دولت چین بر این باور است که تقویت همکاریهای ضد تروریسم با قطر باعث میشود دوحه از حمایت همپیمانان اسلامگرای خود در استان سینکیانگ دست بردارد. ناآرامی این استان که اکثریت جمعیت آن را مسلمان تشکیل می دهند، تهدیدی برای امنیت چین به شمار می آید. اگرچه قطر مستقیماً با عناصر افراطی اسلامی در سین کیانگ مرتبط نیست ولی پکن با توجه به پیوندهای دوحه با جنبشهای اسلامگرای سنی در سوریه و عراق، در این زمینه محتاطانه رفتار می کند زیرا نیروهای اویغور در این درگیریها در کنار جناحهای همسو با قطر جنگیدهاند.
اگر قطر بتواند به چین اطمینان دهد که فعالیتهایش باعث ناآرامی خشونتآمیز در میان جمعیت مسلمان اویغور ساکن ایالت سینکیانگ نمیشود، چین میتواند با کمترین خطر واکنش با قطر در زمینه مسائل امنیتی همکاری کند. اگرچه چین قبلاً در مورد ارتباط قطر با جنبشهای اسلامگرا در طول بهار عربی ابراز نگرانی کرده بود، ولی موضع غیرمداخله جویانه پکن در جریان قیامهای عربی تضمین میکند که این کشور میتواند ارتباطات افراطی اسلامی قطر در جهان عرب را با درجه معافیت بیشتری نسبت به سایر قدرتهای بزرگ تحمل کند.
* تقویت همکاری های امنیتی چین با قطر، این کشور برای ایفای نقش میانجی در بحران امنیتی شورای همکاری خلیج فارس که به سرعت در حال تشدید است، را تقویت می کند. تعهد رسمی چین به حمایت از انسجام شورای همکاری خلیج فارس از زمان سفر ون جیابائو به قطر در سال 2012، به عنوان یکی از اصول اصلی استراتژی پکن در خاورمیانه شناخته می شود.
در حالی که تمایل چین برای حفظ انسجام شورای همکاری خلیج فارس به رویکرد محتاطانه این کشور در قبال بحران قطر کمک کرده است، علاقه پکن به یافتن یک راه حل مسالمت آمیز برای خروج رابطه عربستان سعودی و قطر از بن بست نیز از ملاحظات اقتصادی ناشی می شود. از آنجایی که چشم انداز ابتکار عمل«یک کمربند، یک جاده» چین شامل ارتقای تجارت در سراسر شبه جزیره عربستان است، بی ثباتی در شورای همکاری خلیج فارس، چشم اندازی بسیار نگران کننده برای پکن به شمار می آید.
اگرچه چین اصرار دارد که بازیگران منطقه ای باید مناقشه عربستان سعودی و قطر را حل و فصل کنند، ولی پکن میتواند با تأکید بر منافع مشترک آن ها در توسعه اقتصادی و برجسته کردن پیامدهای مخرب شکاف بلندمدت در شورای همکاری خلیج فارس بر ثبات و امنیت منطقه، گفتوگو بین دو کشور را تسهیل کند. در حالی که بعید است بحران رابطه قطر با عربستان در سایه میانجی گری چین به زودی پایان یابد ولی روابط نزدیک پکن با قطر، عربستان سعودی، ایران و امارات هم به شکل گسترده ای به چند قطبی شدن منطقه کمک کرده است.
در حالی که پیوندهای اقتصادی و امنیتی چین با قطر به طور قابل توجهی کمتر از روابط با عربستان سعودی است، تصمیم پکن برای تقویت پیوندهای امنیتی خود با دوحه را می توان با هم افزایی هنجاری، تمایلات چین برای مهار تهدید و علاقه فزاینده آن کشور به دیپلماسی فرامنطقه ای توضیح داد.
تشدید سریع تنش ها در شورای همکاری خلیج فارس موضع بی طرفی چین را در قبال بحران قطر به شدت به بوته آزمون خواهد گذاشت اما این احتمال هم وجود دارد که پکن در ماه های آینده به ایجاد تعادل بین قطر و عربستان سعودی ادامه دهد.
1- Guo Shengkun
2- Abbas Stanikzai
مأخذ: thediplomat.com