پروژه راه اهن در مسیر هند-عربستان-اسراییل تا اروپا
بعید است که کریدور هند-خاورمیانه-اروپا به عادی سازی عربستان-اسرائیل کمک کند
اسرائیل امیدوار است کریدور اعلام شده در G20 به عادی سازی روابط با عربستان سعودی کمک کند. ریاض آن را اینگونه نمی بیند
۱۵ سپتامبر ۲۰۲۳
نویسنده: احمد عبدو کارشناس برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا
منبع: سایت چتم هاوس
در اجلاس سران گروه 20، جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که هند، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به همراه اسرائیل، فرانسه، آلمان، ایتالیا و ایالات متحده خواهان ایجاد «کریدور هند-خاورمیانه-اروپا» هستند. ).
این مسیر ریلی و کشتیرانی شامل فیبر نوری پیشرفته، خطوط لوله هیدروژن و مناطق اقتصادی است که از هند، از طریق امارات متحده عربی، عربستان سعودی، اردن و اسرائیل تا بندر پیرئوس در یونان امتداد دارد.
یک گروه کاری جدول زمانی، طرح های تامین مالی و پروژه ها را در دو ماه آینده ارائه خواهد کرد. در صورت تحقق، این پروژه بزرگ می تواند بعد جدیدی از یکپارچگی اقتصادی بین خاورمیانه، جنوب آسیا و اروپا ایجاد کند.
برخی در اسرائیل وسوسه شده اند که این ابتکار عمل را راهی برای افزایش عادی سازی روابط با عربستان سعودی بدانند – تلاشی دیپلماتیک که در استراتژی ایالات متحده در خاورمیانه ضروری است.
تزاچی هانگبی، مشاور امنیت ملی اسرائیل، کریدور را «معنیدارترین شواهد» خواند که نشان میدهد هر دو طرف از «یک تیر در تاریکی» به سمت تلاشهای معنادار برای عادیسازی روابط بین دو کشور حرکت میکنند.
اما موانع بر سر راه یک پروژه اقتصادی قابل توجه است و ریاض انگیزه های دیگری برای مشارکت دارد
وسیله ای برای رسیدن به هدف برای واشنگتن
برای ایالات متحده، پروژه عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی وسیله ای برای رسیدن به هدف است.
دولت بایدن برای یک توافق به عنوان بخشی از یک طرح گسترده تر برای مهار ایران و کنترل نفوذ رو به گسترش چین در خاورمیانه فشار آورده است.
هدف طرح ایالات متحده تغییر شکل چشمانداز ژئواکونومیک خاورمیانه از طریق پروژههای ارتباطی مانند کریدور هند به خاورمیانه ( IMEC)، کمک به کاهش تردید کشورهای حوزه خلیجفارس در مورد تعهد آن، کاهش تنشها با ایران و تقویت رهبری آن در خلیجفارس است.
این کریدور مکمل سایر ائتلافهای قدرتهای دوست مانند هند-امارات-اسرائیل-آمریکا درI2U2 و مشارکت برای زیرساختها و سرمایهگذاری جهانی (PGI) به رهبری G7 خواهد بود که به عنوان رقیب ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) دیده میشود
I2U2) مشارکتی بین هند، اسرائیل، امارات متحده عربی و ایالات متحده است که برای مقابله با چالش های جهانی و پیشبرد فرصت های اقتصادی تلاش می کند.(.
ایالات متحده بر این باور است که اهداف استراتژیک آن بدون پیشبرد برنامه عادی سازی توافقات ابراهیمی اسرائیل، به ویژه با عربستان سعودی، محقق نخواهد شد.
روابط اسرائیل و عربستان کلیدی است
این توضیح دهنده فشاری است که ظاهراً ایالات متحده بر ریاض وارد می کند تا روابط عمیق خود را با چین کاهش دهد و روابط با اسرائیل را عادی کند – در ازای یک پیمان امنیتی و حمایت از توسعه برنامه هسته ای غیرنظامی خود.
با گذشت زمان، امید است که این کریدور شرایط اقتصادی و روانی را برای تسهیل عادی سازی ایجاد کند.
برای هند، توافق 2020 ابراهیم با امارات متحده عربی روابط این کشور را با ایالات متحده و خاورمیانه تقویت کرد و چشم انداز آن را برای چندجانبه گرایی و چند قطبی بیشتر تقویت کرد.
با این حال این کریدور به هند در مورد جستجوی مسیرهای تجاری جایگزین برای کریدور حمل و نقل شمال-جنوب به روسیه از طریق ایران و خنثی کردن “محاصره” کمک میکند.
دیدگاه از ریاض
اما برای کسانی که در ریاض یا ابوظبی نشسته اند، اوضاع متفاوت به نظر می رسد. این کریدور در یک طرح گستردهتر عربستان برای تنوع اقتصادی و تلاش برای ایجاد یک سیاست خارجی مستقلتر قرار میگیرد.
این نه به عنوان بخشی از رقابت استراتژیک با ایران و نه به عنوان بخشی از تلاش برای برقراری روابط با اسرائیل تلقی می شود. برخلاف ایالات متحده، کشورهای حاشیه خلیج فارس هرگز دومی را پیش نیاز اولی ندیدند یا حتی به آن مرتبط نبودند.
صرف نظر از این، عادی سازی مجموعه دیگری از چالش ها را برای غلبه بر آن دارد، از مخالفت سرسخت کنگره ایالات متحده با برنامه هسته ای غیرنظامی برای عربستان سعودی تا یک دولت افراطی راست در اسرائیل.
محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی نیز ممکن است وسوسه شود که مذاکرات را فراتر از انتخابات ریاست جمهوری 2024 ایالات متحده آغاز کند تا به طور بالقوه به توافقی بهتر از یک رئیس جمهور جمهوری خواه دست یابد.
اردن، یک گره مرکزی در کریدور جدید، سکوت کرده است تا از واکنش داخلی به تجارت با اسرائیل جلوگیری کند، که دورنمای کریدور را پیچیده تر می کند
امکان سنجی اقتصادی
امکان سنجی پروژه ممکن است با تبلیغات سیاسی همخوانی نداشته باشد.
بر اساس برخی برآوردها، کالاها می توانند از بمبئی با استفاده از مسیر جدید 40 درصد سریعتر از کانال سوئز به اروپا برسند و هزینه را 30 درصد کاهش دهند.
با توجه به هزینه های بارگیری و تخلیه و زمان در هر بندر در طول مسیر، و همچنین عوارض و هزینه های حمل و نقل آینده، این به نظرپیچیده می رسد.
زیرساخت ناکافی یکی دیگر از موانع است. در حالی که برخی از بخشهای شبکه راهآهن که خلیج فارس را به هم وصل میکند هنوز ناقص است، کل سیستم راهآهن قدیمی اردن نیاز به بازسازی دارد.
تامین مالی نیز یک موضوع پردردسر است. حامیان اصلی هنوز مشخص نشده اند و این یک عنصر حیاتی است زیرا کریدور به عنوان یک جزء از PGI معرفی می شود که بر سرمایه گذاری های بخش خصوصی متکی است. سرمایه گذاران خصوصی ممکن است هزینه و طول عمر پروژه را گران بدانند.