انگیزه های ریاض در پشت معامله عربستان و ایران

*یاسمین فاروک

 

برای عربستان سعودی، توافق با میانجیگری چین یک انتخاب امنیتی عملگرایانه است که فراتر از محافظت و ایجاد تعادل در برابر واشنگتن است.

در 10 مارس، عربستان سعودی، ایران و چین با صدور بیانیه ای مشترک از توافق برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک بین ریاض و تهران خبر دادند. پس از هفت سال خصومت نظامی و دیپلماتیک، دو قدرت خلیج فارس توافق کردند تا بر اساس مجموعه ای از قوانین بین المللی و دو توافقنامه دوجانبه که در سال های 1998 و 2001 به امضا رسید، برای حل اختلافات خود تلاش کنند. توافق امسال پس از پنج روز مذاکرات جامع و فشرده در پکن و دو سال مذاکرات پشت درهای بسته عربستان و ایران در عراق و عمان حاصل شد.

بسیاری از تحلیل­ ها بر نقش رو به رشد چین در خاورمیانه در بحبوحه رقابت جهانی قدرت متمرکز شده است. اما انگیزه­ های سعودی فراتر از محافظت در برابر خروج ایالات متحده از منطقه یا ایجاد تعادل بین یک قدرت بزرگ در برابر قدرت دیگر است.

چرا نقش چین مهم است؟

هم ماهیت و هم فرآیند این توافق، می ­تواند مطالعه موردی از درک مشترک چین و عربستان سعودی از نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین و امنیت بین‌المللی باشد. این توافق بر سر اصول حل تعارض بین دو کشور است تا توافقی بر سر راه حل­ هایی که باید به دست آید. این سند پیوستگی مکرر عربستان و چین به هنجارهایی مانند عدم مداخله در امور داخلی کشورها را که از سال 2006 ستون ثابت مشارکت چین و عربستان بوده و در بیانیه ­های مشترک آن­ ها، اقدامات در داخل سیستم سازمان ملل متحد و در ابتکار امنیت جهانی چین نشان داده شده است، را تکرار می­ کند.

میانجیگری چین همچنین به حل اختلاف طولانی مدت بین عربستان سعودی و ایران بر سر درگیری در یمن کمک کرد. موضع اولیه ریاض شامل پیش‌شرط‌هایی برای هرگونه مذاکره با ایران درباره «سپردن یمن به یمنی‌ها» از سوی تهران بود، زیرا پادشاهی حمایت ایران از حوثی‌ها را مانع اصلی در برابر هرگونه تنش زدایی می‌دانست. اما طی دو سال گذشته، موضع عربستان تغییر کرده است و چین به میانجی‌گری مصالحه‌ای کمک کرد که طی آن ریاض با درخواست تهران برای اعلام احیای روابط دیپلماتیک قبل از این که ایران حمایت از حوثی‌ها را متوقف کند، موافقت کرد.

بیانیه سه جانبه علنی فاقد هرگونه ژست ایران در مورد یمن است، اما زبان آن و گزارش ­های مطبوعاتی متوالی تأیید می­ کند که میانجیگری چین در نهایت طرفین را به توافق رسانده است، توافقی که برای آن ­ها یک مهلت دو ماهه برای نشان دادن حسن نیت قبل از آغاز احیای روابط دیپلماتیک فراهم می­ کند تا وارد عمل شود. عربستان سعودی نمی­تواند نقش سازنده ایران را تضمین کند، اما روی درک چینی ­ها، هرچند ناقص، از موقعیت خود در یمن حساب می ­کند. عربستان سعودی همچنین روی منافع چین در موفقیت اولین تمرین رهبری دیپلماتیک پکن در منطقه شرط بندی کرده است.

علاوه بر این، اظهارات عربستان، تعهدات ایران بر اساس این توافق را به عنوان وعده‌هایی که به چین داده شده است تلقی می­ کند. یک مقام سعودی که نامش فاش نشده است، نقش چین را به عنوان یکی از دشوارترین مسائل برای حل و فصل در جریان مذاکرات برشمرده است. برخلاف میانجی‌های قبلی (عمان و عراق)، چین اهرمی برای تضمین احترام ایران به تعاملاتش در این فرآیند سه جانبه، حداقل از دیدگاه عربستان، دارد. پکن قبلاً با انتقال مقامات بلندپایه امنیتی ایران و نه فقط دیپلمات‌های ایرانی، که عربستان سعودی آن‌ها را در کنترل رفتار ایران در منطقه کمتر مؤثر می‌داند، ریاض را خشنود کرده است. ریاض به طور سنتی فاقد ابزارهای دیپلماتیک اجباری و بازدارندگی نظامی برای تحت فشار قرار دادن عوامل امنیتی و نظامی در داخل ایران، به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، برای سازش بوده است. میانجیگری چین ممکن است این ضعف را جبران کند، اما اگر تهران تعهدات خود را در داخل و با پکن نقض کند، پکن را نیز در کانون توجه قرار می ­دهد.

نکته آخرین، تجارب شکست خورده ستون رویکرد عربستان سعودی برای هرگونه گفت و گو با ایران – از جمله تکیه بر قدرت­ های غربی و منطق ه­ای برای تحت فشار قرار دادن ایران برای مصالحه است. چین برای اولین بار نقش «حامی» را بازی می­ کند و از شک ریاض بهره می ­برد. این اولین قدرت جهانی است که از اهرم فشار خود با ایران برای رسیدگی به درخواست‌های خاص عربستان در مورد سیاست منطقه‌ای تهران استفاده می‌کند، بدون این که علناً آن­ ها را به عنوان ابتکارات امنیتی چین یا توافق هسته‌ای معرفی کند.

دو جنبه منفی در انتخاب پکن برای برجسته کردن مالکیت منطقه ای این توافق وجود دارد. اول، چین خود را به عنوان “دوست قابل اعتماد دو کشور” معرفی کرد و خود را در فاصله مساوی از هر دو نگه داشت. این موضعی است که عربستان سعودی لزوماً طرفدار آن نیست، حتی اگر از اهرم فشار چین بر ایران منتفع شود. ثانیاً، چین نیز با وجود تکرار قول مبنی بر این که “به نقش سازنده خود ادامه خواهد داد” فاصله خود را از نتیجه نهایی نشان می ­دهد. اولویت‌های چین در خاورمیانه عمدتاً اقتصادی هستند و ” امنیت” تابعی از آن­ ها است.

چشم انداز عربستان سعودی 2030:

تنش زدایی عربستان سعودی با ایران بخشی از تمرکز سیاست خارجی بزرگتر بر حمایت از برنامه توسعه اجتماعی-اقتصادی این کشور است که به عنوان چشم انداز 2030 شناخته می­شود. از سرمایه­ گذاری خارجی بسیار مورد نیاز جلوگیری می­ کند و رویاهای عربستان برای تبدیل شدن به یک قطب منطق ه­ای و جهانی به ویژه برای محاسبات ابری، لجستیک، تجارت و صنعت را از بین می ­برد.

میانجیگری چین در زمانی انجام شد که توازن قدرت دیپلماتیک و اقتصادی منطقه­ای به سمت عربستان سعودی متمایل شده است. قیمت بالای نفت به پادشاهی اجازه می‌دهد تا برنامه‌های توسعه اقتصادی خود را پیش ببرد و دیپلماسی مالی «اول عربستان سعودی» را برای بازیابی نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی دو برابر کند. رهبری عربستان سعودی از سال 2018 با اصلاح فرآیند سیاست خارجی، پایان دادن به تقابل‌های دیپلماتیک و بهبود روایت بین‌المللی درباره نقش عربستان در جنگ یمن، برای تحکیم جایگاه بین‌المللی این کشور تلاش کرده است. ایالات متحده در حال حرکت برای کاهش شکاف در دفاع عربستان سعودی در برابر ایران و شبه نظامیان آن است. اسرائیل به یک شریک امنیتی واقعی در فرماندهی مرکزی ایالات متحده تبدیل شده است و اشتیاق آن برای عادی سازی روابط با عربستان سعودی تهدیدی برای ایران است. نکته مهم، گزارش‌های مربوط به پوشش عربستان سعودی از ناآرامی‌های داخلی ایران و سرمایه‌گذاری خصوصی آشکار این کشور در رسانه‌های اپوزیسیون ایران، کارت چانه‌زنی قدرتمندی را در اختیار پادشاهی قرار داد.

در سوی دیگر خلیج فارس، ایران هم تحت فشار اعتراضات داخلی و هم تحریم­ های فلج کننده اقتصادی بین ­المللی و انزوای دیپلماتیک است. این عوامل نیاز ایران به حمایت اقتصادی را نه تنها از سوی چین بلکه از سوی همسایگان ثروتمندش به رهبری عربستان سعودی افزایش می­ دهد. اگرچه ممکن است این وضعیت برای ریاض ایده آل به نظر برسد، اما این طور نیست: ایران سابقه حمله به همسایگان خود را در زمانی که ثبات رژیم در خطر است، دارد. به عنوان مثال می­ توان به حملات برج خوبر در سال 1996 و حملات سال 2019 به زیرساخت­ های نفتی در ابقیق و خریص اشاره کرد که به دنبال تهدید به عربستان سعودی در بحبوحه اعتراضات ایران در نوامبر گذشته، به گزارش ­هایی مبنی بر “حمله قریب­الوقوع ایران” منجر شد. تهران همچنین به دستیابی به اورانیوم غنی‌شده با درجه تسلیحات نزدیک‌تر است، که احتمالاً بازدارندگی ایران را به سطح جدیدی افزایش می‌دهد و اقدامات خصمانه‌تری را علیه همسایه خلیج‌فارس خود آغاز می‌کند. چین ممکن است از لحاظ اقتصادی و دیپلماتیک از تنش زدایی بین ایران و عربستان سعودی حمایت کند، اما این لزوما به این معنا نیست که اگر تهران تصمیم به نقض آن بگیرد، پکن مداخله خواهد کرد.

دستاورد اصلی:

این توافق تفاوت بین روابط عربستان سعودی با چین و مشارکت آن با روسیه را برجسته می کند. وقتی صحبت از سیاست خارجی به میان می آید، مهم ترین توافق بین روسیه و عربستان سعودی، توافق اوپک پلاس است. در واقع، توافق روسیه برای فروش تجهیزات نظامی پیشرفته و قابلیت‌های جنگ سایبری ایران در ازای پهپادهای ایران که در اوکراین از آن‌ها استفاده کرده است، تهدیدی مستقیم برای امنیت عربستان سعودی است. توافق 10 مارس به عربستان سعودی سهمی در دور کردن چین از یک محور بالقوه روسیه-ایران-چین می دهد که ممکن است اقدامات تهاجمی ایران در منطقه را جسورتر کند، این کشور را برای فرار از تحریم های آمریکا و بین المللی بر اقتصادش و افزایش روسیه و ایران تقویت کند. رقابت جهانی قدرت بین ایالات متحده و چین، دوری غرب از روسیه و ایران به دلیل جنگ در اوکراین و مرگ بالینی توافق هسته ای ایران، این سه کشور را به هم نزدیکتر می ­کند. این توافق را باید تلاش عربستان برای محافظت از خود در برابر گرفتار شدن در میانه تنش ­های غرب با ایران، روسیه و چین دانست.

در نهایت، موضع اساسی عربستان این است که ایران هیچ نقشی در جهان عرب ندارد. این یک بردار برای تقویت همکاری ریاض با ایالات متحده و قدرت­های غربی برای حرکت از دفاع به بازدارندگی در برابر ایران خواهد بود. در حال حاضر، عربستان سعودی تصمیم گرفته است با یک عمل گرایی جدا شده با ایران برخورد کند. اساساً، “ما نمی توانیم از شر آن ها خلاص شویم، و آن ها نمی توانند از شر ما خلاص شوند.” بر اساس این منطق، عربستان سعودی بر همزیستی تنظیم شده در خلیج فارس و ترکیبی از رقابت و مهار در سوریه و عراق متکی است.

نادیده گرفتن درگیری با ایران آسان نخواهد بود، حتی اگر دو کشور به قوانینی که در پکن بر سر آن توافق کردند، احترام بگذارند. ریاض باید پیوند پیچیده بین انتظارات ایران برای سود اقتصادی ناشی از تنش زدایی با عربستان سعودی و تشدید تحریم های تحت رهبری ایالات متحده بر همکاری اقتصادی با ایران را مدیریت کند. همچنین نیاز به کاهش سرریز احتمالی جنگ در سایه اسرائیل با ایران، روابط رقابتی ایران با امارات متحده عربی و اقدامات نامطلوب سپاه پاسداران ایران و شبه نظامیان مورد حمایت ایران در سراسر منطقه وجود دارد. در حال حاضر، به نظر می رسد که هر دو دولت در ریاض و تهران مصمم به نزدیک شدن به یکدیگر هستند.


*محقق غیر مقیم در برنامه خاورمیانه در بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی
مأخذ: سایت کارنگی