بازسازی جهان پس از  کرونا

 

دارُن عاصم اوغلو استاد دانشگاه MIT

 

جهان صنعتی، به ویژه ایالات متحده، حتی قبل از همه گیری کووید 19 نیز دچار مشکلات اقتصادی شدیدی بود. تا زمانی که این مشکلات را نشناسیم بعید به نظر می رسد بتوانیم راه حل مناسبی برای آن ها ارائه کنیم.

مهم ترین این مشکلات، ماهیت رشد اقتصادی است که از دهه 1980 منافع حاصل از آن بسیار کمتر در جامعه تقسیم شده است. نابرابری گسترده تر در بیشتر کشورهای صنعتی از جمله ایالات متحده باعث از بین رفتن مشاغل خوب، پردرآمد و مطمئن و کاهش دستمزد واقعی کارگران با تحصیلات کمتر باعث تعمیق هر چه بیشتر نارضایتی ها و بروز اعتراض گروه های چپ و راست طی سال های پس از رکود بزرگ شده است.

من به دنبال بررسی هایی که انجام دادم، به این نتیجه رسیده ام که پدیده اتوماسیون، همراه با عواملی همانند جهانی شدن و کاهش قدرت کار نسبت به سرمایه نقش چشمگیری در کاهش میزان رشد ایفاء کرده است. در مرحله بعدی اتوماسیون که نتایج آن به سرعت در حال آشکار شدن است، اقتصاد دنیا به واسطه یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی (AI)، در سر راه یک دوراهی قرار گرفته است: از یک سو، هوش مصنوعی می تواند نابرابری را به گونه بیشتری تشدید کند از سوی دیگر امان دارد این موضوع به درستی از طریق سیاست های دولت مهار و هدایت شود و به از سرگیری رشد مشترک کمک کند.

اتوماسیون، جایگزینی ماشین ها و الگوریتم ها  برای انجام کارهایی است که قبلاً  توسط نیروی کار انجام می گرفته است و چیز جدیدی به شمار نمی آید. از زمانی که ماشین های بافندگی و ریسندگی به وقوع انقلاب صنعتی انگلیس منجر شد، اتوماسیون همواره موتور رشد اقتصادی به شمار رفته است. اتوماسیون در زمان های گذشته تنها بخش کوچکی از مجموعه گسترده فناوری به شمار می رفت و اثرات منفی بالقوه آن بر نیروی کار با سایر فن آوری های افزایش بهره وری و فرصت های شغلی انسان توازن داشت در حالی که اکنون این گونه نیست. در مرحله بعدی، اتوماسیون با تکیه بر ماشین های مجهز به هوش مصنوعی مانند اتومبیل های خودران، می تواند بیش از پیش مناقشه آمیز باشد. خصوصاً اگر با انواع دیگر فن آوری های انسان دوستانه تر همراه نباشد. این بستر گسترده فناوری، با کاربردهای متنوع و نویدبخش، می تواند به بهره وری انسان کمک کند و وظایف و شایستگی‌های جدید انسانی را در زمینه آموزش، مراقبت های بهداشتی، مهندسی، تولید و سایر جنبه ها آغاز کند. همچنین ‌ این امر می تواند باعث از بین رفتن فرصت های شغلی و ایجاد اختلال در حوزه اقتصادی شود.

همه گیری بیماری کرونا قطعاً دلایل بیشتری برای جایگزینی ماشین آلات به جای کارگران در اختیار کارفرمایان قرار داده است و شواهد اخیر نیز  نشان می دهد که آن ها چنین کاری را آغاز کرده اند.

برخی دیگر هم معتقدند اتوماسیون فراگیر کارها، بهایی است که ما باید برای رسیدن به پیشرفت پرداخت کنیم: فناوری های جدید باعث افزایش بهره وری و افزایش توانمندی های ما می شوند حتی اگر برخی از کارگران شغل خود را از دست بدهند و مشاغل و صنایع موجود دچار اختلال شوند.

علی رغم وجود مجموعه گیج کننده ماشین آلات و الگوریتم های جدید در اطراف ما، اقتصاد ایالات متحده امروز رشد بسیار کمی در زمینه فاکتور بهره وری کل ایجاد می کند، شاخص اصلی عملکرد بهره وری از نظر اقتصاددانان که اندازه گیری کارآیی منابع انسانی و سرمایه فیزیکی را اندازه گیری می کند. به طور خاص، رشد بهره وری کل عوامل طی 20 سال گذشته بسیار کمتر از دهه های پس از جنگ جهانی دوم بوده است. حتی اگر فناوری اطلاعات و ارتباطات به سرعت پیشرفت کرده و در هر بخشی از اقتصاد به کار گرفته شود، صنایعی که استقبال بیشتری از این فناوری ها دارند، از نظر بهره وری کل در زمینه تولید یا رشد اشتغال عملکرد بهتری نداشته اند.

دلایل این رشد بهره وری آهسته حال حاضر، به خوبی شناخته نشده است. اما به نظر می رسد یکی از عوامل موثر این است که بسیاری از فن آوری های اتوماسیون، مانند کیوسک های خودکار ارائه خدمات یا خدمات مشتری خودکار، تاثیر چندانی در رشد کل بهره وری ندارند. به بیان دیگر، بهره گیری از اتوماسیون بیش از حد بوده است و مشاغل در حال استفاده از فناوری های اتوماسیون هستند فراتر از آنچه که هزینه های تولید را کاهش می دهد ولی نباید از خاطر دور داشت این فناوری ها دارای هزینه های اجتماعی هستند و کاهش اشتغال و دستمزد کارگران را در پی دارند. بنابراین، اتوماسیون بیش از حد نیز ممکن است دلیلی برای کند شدن رشد بهره وری باشد.

به نظر می رسد عوامل مختلفی به گسترش اتوماسیون دامن زده اند. به عنوان نمونه تحول در استراتژی های حاکمیتی شرکت های پیشرو آمریکایی بسیار مهم بوده است. فناوری ایالات متحده و نیز جهان پیشرفته بر مبنای تصمیمات تعداد معدودی از شرکت های بزرگ و بسیار موفق در زمینه فناوری که دارای نیروی کار بسیار اندک و یک مدل تجاری مبتنی بر اتوماسیون هستند، شکل گرفته است. شرکت های بزرگ فناوری از جمله آمازون، علی بابا، آلفابت، فیسبوک و نت فلیکس مسئول بیش از 2 دلار از هر 3 دلار هزینه شده در سطح جهانی در زمینه هوش مصنوعی هستند. چشم انداز این شرکت ها با محوریت جایگزینی الگوریتم ها به جای انسان، نه تنها در هزینه های شخصی آن ها بلکه در اولویت سایر شرکت ها، آرزوها و تمرکز صدها هزار دانشجوی جوان و  محقق متخصص در علوم کامپیوتر و داده ها تأثیر می گذارد.

تسلط تعداد انگشت شماری از شرکت ها بر مسیر فناوری آینده همراه با حمایت دولت آمریکا برای تحقیقات بنیادین تشدید شده است. در واقع، دولت با سیاست های مختلف به ویژه از طریق کد مالیاتی، بیش از حد اتوماسیون را تشویق می کند. سیستم مالیاتی ایالات متحده همیشه رفتار مطلوب تری نسبت به نیروی کار داشته است ولی با وجود این، حتی اگر کارگران بهره وری بیشتری داشته باشند، مشاغل را به سمت جایگزینی ماشین آلات برای کارگران سوق داده است.

تحقیقات  نشان می دهد طی 40 سال گذشته، بیش از 25 درصد مالیات بر درآمد دولت فدرال را کارگران از حقوق و دستمزدشان پرداخت کرده اند. حتی 20 سال پیش، به نسبت مالیات کمتری از نیروی کار گرفته شده و سرمایه گذاری در زمنه تجهیزات و نرم افزار با حدود 15 درصد مالیات روبرو بوده است. امروز برای سرمایه گذاری در نرم افزار و تجهیزات کمتر از 5 درصد مالیات تعیین شده است و در برخی موارد، شرکت ها حتی می توانند هنگام سرمایه گذاری، یارانه بگیرند.

بگذارید واضح تر بگویم که منظور من مقابله با اقدامات دولت یا کند کردن روند پیشرفت فناوری نیست. در عوض، دولت باید انگیزه هایی فراهم کند که ترکیب نوآوری را از تمرکز بیش از حد بر اتوماسیون به سمت فن آوری های انسان دوستانه که فرصت های شغلی، به ویژه مشاغل خوب و شکوفائی اقتصادی تر را در پی خواهد داشت، متمایل کند.

ما دقیقاً نمی دانیم تحول پذیرترین فن آوری های دوستانه انسان در آینده ممکن چیست اما بسیاری از بخش ها، فرصت های زیادی را فراهم می سازند. مهم ترین زمینه ها، حوزه آموزش است، جایی که هوش مصنوعی می تواند به گونه ای مناسب تر با ترکیب فن آوری های جدید و معلمان آموزش دیده، برای آموزش های سازگارتر و دانش آموز محور استفاده شود. در حوزه مراقبت های بهداشتی، هوش مصنوعی و فناوری های دیجیتال می تواند پرستاران و تکنسین ها را برای ارائه خدمات بیشتر و بهتر توانمند سازند و در عرصه تولید مدرن، جایی که «واقعیت افزوده»[1] و دید رایانه ای می تواند بهره وری انسان را در روند تولید افزایش دهد. ما همچنین طی دوران همه گیری کرونا شاهد بودیم چگونه فناوری های جدید دیجیتال مانند زوم، ارتباطات و توانایی های انسانی را به طور اساسی گسترش داده اند…

آیا دولت واقعاً می تواند فناوری را به گونه موثری هدایت کند؟ پاسخ من این است که دولت ها این کار را در گذشته و در بسیاری موارد، با اثربخشی شگفت آور انجام داده اند. تحقق فن آوری های تحول آفرین قرن بیستم، مانند آنتی بیوتیک ها، حسگرها، موتورهای جستجوی مدرن و اینترنت، بدون حمایت و رهبری دولت امکان پذیر نبود. همچنین بدون خریدهای سخاوتمندانه دولت، آن ها به این اندازه شکوفا نمی شدند. حتی شاید بتوان از تلاش برای هدایت فناوری در یک مسیر انسان دوستانه، از  «انرژی های تجدیدپذیر»  نام برد.

چهار دهه پیش، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر  بسیار گران بود و دانش اولیه برای استفاده از فناوری های سبز وجود نداشت ولی اکنون، انرژی های تجدیدپذیر 19 درصد انرژی مصرفی اروپا و 11 درصد انرژی مورد نیاز ایالات متحده را تامین می کنند. این امر به لطف تغییر مسیر فناوری و دوری از تمرکز صرف روی سوخت های فسیلی به سمت تلاش بیشتر برای رسیدن به پیشرفت در عرصه انرژی های تجدیدپذیر به دست آمده است. در ایالات متحده، عامل اصلی این تغییر مسیر، پرداخت یارانه دولتی برای توسعه فناوری های سبز و همچنین تغییر هنجارهای مصرف کنندگان بوده است.

این رویکرد می تواند تعادلی بین اتوماسیون و فناوری های دوستانه انسان ایجاد کند. همان طور که در مورد انرژی های تجدیدپذیر، تغییر باید با شناخت وسیع تری از جامعه آغاز شود چون گزینه های فناوری ما بسیار نامتوازن شده اند و این امر می تواند پیامدهای نامطلوب اجتماعی بی شماری در پی داشته باشد.این انگیزه ای قدرتمند برای اتوماسیون بیش از حد ایجاد می کند.

یک دلیل اساسی تر نیز وجود دارد که «دولت رفاه»‌، تهدیدی برای آزادی و دموکراسی به شمار نمی آید. من و جیمز رابینسون چارچوب مفهومی جدیدی را در کتاب «راهروی  باریک»  ارائه می دهیم. ما توضیح می دهیم که چرا  بهترین ضامن های دموکراسی و آزادی، قانون اساسی یا طرح های هوشمندانه تفکیک قوا نیست بلکه بسیج جامعه است. نیاز به تعادل بین دولت و جامعه، سیاست را در راهروی باریکی قرار دهد که در آن، آزادی شکوفا می شود و در آن بستر، دولت و جامعه می توانند قدرت و ظرفیت را در کنار هم به دست آورند. بنابراین، وقتی دولت به مسئولیت های بیشتری احتیاج دارد، می توان تعمیق دموکراسی و تحرک بیشتر جامعه را  نیز تجربه کرد. این بدان معنی است که شهروندان فعالانه در انتخابات شرکت کنند و از سیاست مداران و برنامه های آن ها مطلع شوند، سازمان های جامعه مدنی گسترش یابد و رسانه ها به پاسخگویی سیاست مداران و دیوان سالاران کمک کنند. این همان اتفاقی است که در بیشتر کشورهای جهان صنعتی افتاده است. در آنجا هر چه دولت امور بیشتری را در دست گرفت، دموکراسی تعمیق یافت و دخالت و توانایی جامعه در کنترل سیاسی و دیوان سالاری شدت گرفت.

 

 


1- Augmented Reality (AR)  یا واقعیت افزوده، مجموعه ای از فناوری ها است که داده ها و تصاویر دیجیتال را  در دنیای واقعی پیاده سازی می کند و بدین ترتیب فاصله بین داده های دیجیتال و دنیای واقعی را کم کرده و  بر قابلیت های بشر می افزاید. اگرچه فناوری AR هنوز در مرحله ابتدایی به سر می برد اما برای قرار گرفتن در مسیر اصلی آماده است. براساس تخمین های صورت گرفته  تا سال 2020 برای فناوری AR از مرز 60 میلیارد دلار هزینه شده است.

AR چگونگی یادگیری انسان، تصمیم گیری وی و تعامل او با دنیای فیزیکی را متحول خواهد ساخت. همچنین بر فرآیند چگونگی ارایه خدمت از سوی شرکت ها به مشتریان، آموزش کارمندان، طراحی و ساخت محصولات جدید، مدیریت ارزش ها و در نهایت چگونگی رقابت آن ها تاثیرگذار خواهد بود.

 امروزه اکثر نرم افزارهای AR در گوشی های موبایل قابل دسترسی  هستند و این دسترسی فزاینده، به سمت تجهیزات پوشیدنی همانند نمایشگرهای نصب شونده بر روی سر یا عینک های هوشمند در حرکت است.

www.F&D.com