رفاه برای تعدادی اندک

*فرانسیسکو گاتی

در کشورهای ثروتمند، آب آشامیدنی امری مسلم تلقی می شود، اما بیش از دو میلیارد نفر به آن دسترسی ندارند. اگر ما این [نابرابری] را اصلاح نکنیم، جهان گروگان یک شکاف اجتماعی- اقتصادی لاینحل باقی خواهد ماند.

در 28 سپتامبر 2003، کل شبه جزیره ایتالیا، به استثنای کاپری[1] و ساردینیا[2]، در تاریکی فرو رفت. در آن شب برخی از درختان روی خطوط فشار قوی واردات برق افتاده و باعث خاموشی تدریجی شبکه سراسری شده بودند. شگفت‌انگیزترین چیز برای مردمی که آن روز صبح از خواب بیدار شده بودند، کمبود برق نبود (چون روز تازه شروع شده بود و نور خورشید در پایان ماه سپتامبر هنوز قوی و ماندگار است)، بلکه قطع کامل آب بود و بنابراین هیچ یک از کارهائی را که در ساعات اولیه صبح انجام می‌دادند نمی‌توانستند انجام دهند، یعنی استفاده از 10 لیتر آب برای شستشوی توالت، 40 لیتر برای دوش گرفتن، 10 لیتر برای شستن صورت و مسواک زدن و مقدار کمی که برای پرکردن دستگاه قهوه لازم بود طبق معمول امکان پذیر نبود. به طور خلاصه، در اولین ساعت هر روز صبح، هر یک از ما استفادۀ از بیش از 60 بطری آب برای انجام چند کار روزمره را امری بدیهی و مسلم فرض می کنیم و در طول روز این کارها را تکرار می کنیم. احتمالا مصرف آب ماشین لباسشویی و ماشین ظرفشویی را هم باید به آن اضافه کنیم. این ها آن قدر بدیهی تلقی می شوند که حتی کلمه ای (معادل خاموشی برای برق) برای توصیف کمبود آب  نداریم. هیچ واژه ای “مثلا خشکی” برای کمبود آب وجود ندارد. به نظر می رسد همه چیز از سوی سیستم اصلی آب شهر پایدار و تضمین شده است. اما دسترسی به آب فراوان، مداوم و تمیز، توالت های قابل دسترس و سیستم فاضلاب کارآمد در همه جای دنیا قطعی نیست. فاصلۀ زیادی با این وضعیت ایده آل وجود دارد. این یک رفاه استثنایی برای افرادی معدود است.

مشکلات جمع آوری آب و خطرات آلودگی

بر اساس تخمین ها، بیش از دو میلیارد نفر در خانه های خود به آب تمیز دسترسی ندارند و حدود 4.5 میلیارد نفر از داشتن توالت مناسب محرومند. در خانه هائی که به دلیل نبود شبکه آبرسانی، آب در دسترس نیست، دیواره هائی کانال مانند از انسان- عموماً متشکل از زنان و کودکان- تشکیل می شود که مجبور به صرف بیش از نیم ساعت وقت برای برداشتن آب هستند.

زمانی را که جمع آوری آب از نزدیکترین منبع از مردم تلف می کند و از وقت مطالعه یا فعالیت های دیگر آنان می گیرد. طبق برآورد بانک جهانی، روزانه معادل 200 میلیون ساعت کار است که برای ساخت 30 ساختمان امپایر استیت کافی است. پاداش نهایی اینان یک جایزه 20 کیلوگرمی است: اجبار به حمل حدود بیست لیتر آب که حتی برای تامین نیازهای یک نفر (40 تا 50 لیتر) کافی نیست. دسترسی به آب درکشورهای ثروتمند بسیار سریعتر است. فقط چند ثانیه طول می کشد و چند قدم که تا شیر آب در حمام یا آشپزخانه برسند و یک دستگاه را روشن کنند. بدین ترتیب ما به آسانی به مصرف روزانه 190 لیتر آب مورد نیاز خود دسترسی داریم (240 لیتردر ایتالیا). تنها زحمت[!] و تلاش ما زمانی است که تصمیم می گیریم آب بسته بندی شده از سوپرمارکت بخریم و تازه برای همین هم از ماشین و آسانسور استفاده می کنیم. به هرحال جمع آوری آب هر چند ممکن است در برخی مناطق جهان تلاشی قهرمانانه محسوب شود، [اما] برای ما کمترین مشکل است. خطر واقعی در آنچه مردم می نوشند نهفته است. آب تصفیه نشده در واقع به طرز وحشتناکی خطرناک و عامل اصلی بیماری در جهان است. بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، 80 درصد بیماری ها ناشی از استفاده از آب ناسالم است. سالانه میلیون ها نفر بر اثر اسهال، حصبه، وبا، عفونت روده ای[3]، هپاتیت، مسمومیت غذایی ناشی از عفونت با باکتری[4] و تعداد زیادی از باکتری های دیگر جان خود را از دست می دهند. ما به عنوان غربی ها فقط وقتی که به عنوان توریست (می توانم بگویم تقریبا به طور منظم) مبتلا به اسهال ناشی از مسافرت می شویم، طعم آن را می چشیم. ما از این بیماری ها با نام های باستانی و عجیب و غریب از جمله مونتزوما[5] و توتانخامون[6] یاد می کنیم، در حالی که باید از نام واقعی آن استفاده کنیم، یعنی توسعه نیافتگی[!]

شبکۀ آب آلوده در 365 روز سال حداقل برای یک نفر از هر پنج نفر تکرار می شود. مرگ کودکان زیر پنج سال در اثر ابتلاء به اسهال سالانه بیش از 1،5ملیون نفر تخمین زده می شود. این مرگ‌ها در سکوت و بی‌تفاوتی شبکه‌های خبری ما و در غیاب تظاهرات  دانش‌آموزان بی‌احساس (یا ناآگاه) کلاس به سرنوشت همسالان خود پوشیده نگاه داشته شده است. خطر سرایت تنها به مناطق روستایی منزوی تر محدود نمی شود، بلکه در بسیاری از شهرهای بزرگ نیز وجود دارد، جایی که خدمات فاضلاب و سرویس های بهداشتی وجود ندارد و جداسازی فاضلاب از آب آشامیدنی بسیار شکننده است. این جداسازی و فرآیندهای کلرزنی یا تصفیه آب، یک دستاورد جدید و تعیین کننده برای سلامت ماست. در بریتانیا و ایالات متحده، این اقدامات را از اوایل دهه 1900 شروع کردند و در کاهش 40 درصدی نرخ مرگ و میر در یک نسل و افزایش امید به زندگی به میزان 10 سال در طول نیم قرن سهیم شدند. اما بسیاری از کشورها هنوز به استانداردهای مشابه دست پیدا نکرده اند.

هند احتمالاً کشوری است که مزمن ترین مشکل آب و فاضلاب را دارد. توسعه انفجاری شهرهای هند، ناکافی بودن شبکه فاضلاب را برجسته و نبود توالت را تشدید کرده است. این یک پارادوکس برای کشوری است که قادر به ارسال موشک به فضاست، اما 50 درصد منازل آن توالت ندارند و 2/3 از جمعیت روستایی ترجیح می‌دهند خود را در فضای باز سبک کنند، و این کار را خوشایندتر و راحت‌تر می دانند. آلوده شدن آب در هرجا اتفاق می افتد. در کنار رودخانه ها (تخمین زده می شود روزانه 3.8 میلیارد لیتر مایعات مضر در رود گنگ تخلیه می شود)، از طریق گودال های بدون محافظ در فضای باز، و حتی در امتداد ریل های قطار، به دلیل استفاده گسترده از واگن هایی که محتویات آن ها داخل راه آهن تخلیه می شود. همه این ها را ضربدر ۲۳ میلیون مسافر در روز کنید، واضح است که ما با یک مشکل بهداشتی واقعی روبرو هستیم.

سطوح مختلف توسعه، کاربردهای متفاوت استفاده از آب اما تنها زندگی ما را در خانه یا قطار از یکدیگر متمایز نمی کند. [نحوۀ استفاده از آب] دو بخش دیگر را که به حجم بیشتری از آب نیاز دارند نیز مشخص می کند: کشاورزی و صنعت. در سراسر جهان، 70 درصد از آب های سطحی در کشاورزی و 20 درصد آن در صنعت استفاده می شود و از این آب ها تنها 10 درصد برای منازل ما می ماند. اما اگر کشورهای ثروتمند و توسعه یافته را که نیمی از آب های سطحی آن ها به مصارف صنعتی اختصاص دارد، با کشورهای فقیرتر که 70 تا 80 درصد آب را به مصارف کشاورزی می رسانند، آن هم با عملکرد ضعیف و پراکندگی وسیع منابع آبی آن ها، مقایسه کنیم، این ارقام به طرز وحشتناکی متفاوت خواهند بود. دسترسی ناچیز به منابع آبی نیز موجب محدودیت توسعه سیستم صنعتی می شود. به عنوان مثال برای تولید یک میکروچیپ (ریزتراشه)که وظیفه اش تنها اندازه گیری چند میلی متر برای از بین بردن هر گونه آلودگی و ناخالصی است، مقادیر بسیار زیادی آب خالص لازم است. مصرف آب یک کارخانه تولید نیمه هادی روزانه 9 تا 15 میلیون لیتر آب خالص است. آب همچنین اساس شبکه برق ماست. 40 درصد کل سوخت لازم برای راه اندازی نیروگاه های ترموالکتریک و هسته ای ما به وسیلۀ آب تأمین می شود. حتی لباس های ما (1700 لیتر برای یک شلوار جین) یا برخی چرخه های صنعتی بزرگ (تولید یک تن فولاد به 300 هزار لیتر نیاز دارد) مقادیر زیادی آب را می بلعد. نهایتا آب، مثل هر منبع انرژی دیگری که با آن ارتباط نزدیک دارد، یک کالای خاص محسوب می شود که درجه توسعه یک کشور را می سنجد و آن را از فقر می رهاند. این متناقض است که چنین عنصر مهمی برای بقای هزاران نفر به اندازه سایر موضوعات مورد توجه عمومی قرار نمی گیرد و دسترسی آسان و هزینه کم آن در کشورهای ثروتمند حواس ما را پرت می کند. فقط چند وقفه [حادثۀ] ناگهانی (مانند سپتامبر 2003) لازم است تا برای چند ساعت معنای زندگی عادی در بخش بزرگی از جمعیت جهان را تجربه کنیم.  رشد مصرف آب (از یک تریلیون متر مکعب در سال در دهه‌ 1950 تا چهار تریلیون متر مکعب امروز، با پیش بینی افزایش 30 درصدی در دهه های آینده) باید ما را نسبت به اهمیت این منبع انرژی و نیاز به ترویج فناوری‌های جدید برای استفاده گسترده‌تر و کارآمدتر از آن حساس‌تر کند. بدون آب – و انرژی – برای همه، جهان به سرنوشت قطار اسنوپیرسر[7] (یک فیلم کره ای) دچار خواهد شد که بر اساس یک کمدی بدبینانه ساخته شده بود.  دنیایی که در آن واگن های جلویی، گلخانه ها و آکواریوم های باشکوهی هستند که تعداد کمی از افراد خوش شانس در آن ها جای گرفته اند، در حالی که فقیرترین، کثیف ترین و پست ترین درجات زندگی انسانی در واگن های پشتی قطار در جریان است. آن هایی که در واگن های انتهائی قطار متولد شده اند نمی توانند انتظار رفتن به واگن های جلوئی را داشته باشند، زیرا “وقتی پا وانمود کند سر است، باید مرز تقدس را بشکند.”

 


*FRANCESCO GATTEI  – یک امریکائی و از مدیران بالادستی شرکت انی “شرکت نفت و گاز و پتروشیمی ایتالیا” است. او قبلا معاون اجرائی سناریوها، گزینه های استراتژیک و روابط میان سرمایه گذاران، و قبل از آن نیز مسؤول استخراج و تولید این شرکت بود، سمتی که در آن نقش های متنوع  برنامه ریزی، مذاکره و بازرگانی را ایفا می کرد- مترجم

[1] Capri

[2] Sardinia

[3] giardiasis

[4] salmonella

[5] Montezuma

[6] Tutankhamun

[7] TheTrain in Snowpiercer