طلا و ارز نانشان را امسال به بازار دادند
*سجاد بوربور
نوسان قیمت دلار در سال 1401 چالش بزرگی برای اکثر سرمایهگذاران بود، قیمت دلار نه فقط در بازار ارز، بلکه در اکثر بازارهای پولی و مالی رایج در کشور نیز تأثیرگذار است. پیشبینی درباره رفتار آینده قیمت دلار، حائز اهمیت برای تمام سرمایهگذاران است و نمیتوان از اثرگذاری آن بر وضعیت معیشتی مردم نیز چشم پوشی کرد.
اول باید ببینیم چه عواملی باعث رشد افسار گسیخته قیمت ارز در سال 1401 شده است، قیمت ارز به چند عامل از جمله عرضه و تقاضا و نوع قیمت گذاری ارز بستگی دارد، البته قیمت با ارزش فرق دارد. ما می توانیم ارزش ارز را روی کاغذ پیدا کنیم ولی قیمت ارز را عرضه و تقاضا در بازار مشخص می کند. در ابتدا باید بدانیم که تورم و تقاضا باعث رشد قیمت ارز می شود.
توجه کنیم که اوایل سال 1401 کل نقدینگی کشور 4هزار و 800 همت بوده است. که طبق برآورد ما، رشد نقدینگی تا پایان سال را حدود 6 هزار 400 همت در نظر داشتیم که با رشد اقتصادی ناپایدار 3.5 درصدی، قیمت دلار در آن زمان حدود 28 هزار تومان بود که با این رشد نقدینگی می دانستیم که قیمت دلار در سال 1401، 43 هزار تومان می شود چون ارزشش همین قیمت بود. اما قیمت دلار افزایش داشته و تقاضا تحریک شد، چرا؟ آیا خروج سرمایه صورت گرفته یا انتظار تورمی شکل گرفته است؟ باید گفت، وقتی اعتراضات در نیمه دوم 1401 مثل سال 1396 شکل می گیرد که در آن سال خروج سرمایه 19.5 میلیاردی زمین گذاشت، حالا در نیمه اول امسال حدود 10 میلیارد دلار خروج سرمایه داشتیم که تاپایان امسال حدود 20 میلیارد دلار است. اما این عوامل دلار را باید به رقم 60 هزار تومان برساند؟ منطقی است؟ از دید من ارزش دلار 43 هزار تومان بود اگر دولت توان سرکوب هم داشته باشد یعنی اگر دلار دستش باشد، می تواند جلوی قیمت را بگیرد. اما نشد. خروج سرمایه ها هم آنقدر زیاد نبوده که دلار را به 60 هزار تومان برساند، پس انتظار تورمی باعث این اتفاق شده و همین انتظار تورمی که به راحتی قیمت دلار را افزایش می دهد، می تواند به راحتی به قیمت واقعی آن نزدیک کند.
به گونه ای که وقتی بانک مرکزی کمی نقش خود را در سیاست های ارزی پررنگ تر کرد دلار از 60 هزار تومان خود را به 53 هزار تومان رساند. الان هم باز دلار بالای ارزش ذاتی خود معامله می شود. البته برخی از دوستان معتقدند که دولت اکنون کسری بودجه خود را از این بازار تا حدی جبران کرده و قیمت ها کاهشی شده است، اما ما همیشه کسری بودجه داریم و افزایش قیمت دلار به هیچ عنوان نمی تواند کسری بودجه دولت ها را جبران کند، اما دولت می تواند نفی از این بازار ببرد ولی هزینه هایی که برایش به وجود می آید بیشتر است. دلار در بازار یا طلاهای در خانه ها، بیشتر است یا ارزی که دست بانک مرکزی است؟ یعنی اهالی اقتصاد دستشان پرتر است یا دست دولت؟ وقتی دولت کسری بودجه دارد یعنی دستش خالی است. وقتی خوب نفت نمی فروشیم وقتی ارز به کشور وارد نمی شود و خروج سرمایه صورت می گیرد یعنی کشور خالی از منابع است. با این شرایط به نظر میرسد دولت توان کافی برای کنترل نرخ ارز را نخواهد داشت، باید واقع بین بود.
حالا می خواهیم بدانیم که در سال 1402 چه بر سر قیمت دلار می آید؟ آیا همچنان روند صعودی خود را در پیش میگیرد یاخیر؟ بازهم تاکید می کنم که قیمت دلار دست عرضه و تقاضاست. اما به نظرم قیمت به ارزش واقعی دلار نزدیک می شود. طبق بودجه 1402، وقتی درآمد و هزینه های جاری دولت را می بینیم، نزدیک به 500 همت کسری عملیاتی دارد، حالا وقتی بودجه بررسی می شود می بینیم که اخذ مالیات حدود 800 همت دیده شده، اما سال 1401 نزدیک به 500 همت بوده که همه هم تحقق پیدا نکرده؛ این افزایش مالیاتی از کجا صورت می گیرد؟ معلوم است این عدد قابل پوشش نیست. یا فروش نفت را در نظر بگیرید، حجم فروش نفت ایران هم مطلوب نیست. طبق گزارش اوپک در ماه آپریل ایران ۲ میلیون و ۵۶۰ هزار بشکه نفت تولید کرده که از این میزان حدود ۲ میلیون بشکه، مصرف داخلی و ۵۶۰ هزار بشکه نفت صادر شده است و این ارقام با هدف صادراتی ما (صادرات ۱.۵ میلیون بشکه نفت) فاصله بسیار دارد. صادرات غیر نفتی ایران هم با توجه به تخفیف تقریبأ ۳۰ درصدی روسیه، وضعیت مناسبی ندارد. روسیه نفت را با قیمت 60 دلار به مشتریان می فروشد و مهمترین رقیب ایران در فروش نفت است و ما نمی توانیم بالای 60 دلار نفت بفروشیم؛ در نتیجه وقتی در بودجه بشکه ای 85 دلار می آید این شدنی نیست، بنابراین کسری بودجه نزدیک به 450 همت قابل پیش بینی است.
حال این کسری بودجه احتمالا از محل پایه پولی باید جبران شود و در سال 1402 نقدینگی به جایی می رسد که با رشد اقتصادی تا 4% هم قطعا روی کاغذ حداقل تورم 40 درصدی خواهیم داشت، توجه کنید روی کاغذ. حالا این عدد چه تأثیری بر ارزش واقعی دلار دارد که 44 هزار تومان بود؟ با تورم 40درصدی ارزش دلار به 61هزار تومان می رسد، خروج سرمایه و انتظار تورمی هم نباید نادیده گرفته شود. بیایید از سال 1396 که دلار حدود 4 هزار تومان بود تا الان بازارهای دیگر را ببینیم با چه رشدی مواجه شده اند؛ تا الان سکه 31 برابر رشد داشته، شاخص بورس در سال 96، 100 هزار واحد بوده الان نزدیک 1میلیون 800 هزار واحد است یعنی 18 برابر شده، خودرو 15 برابر شده، الان که دلار 56 هزار تومان است 12.5 برابر رشد داشته، مسکن طبق گفته بانک مرکزی 11 برابر شده است.
بنابراین طبق محاسبات ما تا پایان سال 1402 ارزش دلار 61 هزار تومان است، اما خروج سرمایه می تواند باعث شود تا دلار خود را به دارایی بالاتر برساند، یعنی از 43 هزار تومان نزدیک به 70 هزار تومان می شود. البته این قیمت بدون در نظر گرفتن احتمال جنگ است. حالا برای سال 1402 دلار 70 هزارتومانی می تواند گزینه خوبی برای سرمایه گذاری باشد؟ قطعا نه! اگر الان دلار خریداری کنید و با قیمت دلار 70 هزار تومان بفروشید، یک سود 32درصدی برده اید؛ اما با تورم در کالا و خدمات که بالای 50% است، سود 32درصدی دلار نمی تواند تورم 50درصدی را پوشش دهد. حالا اگر اوراق خریداری شود چطور؟ سود اوراق با سود دلار تفاوت زیادی ندارد. پس سرمایه گذاری در دلار در سال 1402 به هیچ عنوان ارزنده نیست و خرید سکه، طلا و ارز توجیحی برای سال 1402 ندارد. به قول بازاری ها طلا و ارز نانش را امسال داد! درست است که بازر دلار و طلا در سال 1401 بازار برنده ای بودند اما در سال 1402 بازار برنده ای نیستند.
*کارشناس بازار های مالی