رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین: تراز تجاری ما با چین به نفع چینی ها است
اقتصاد پریشان کشور بیش از هرچیز به روابط تجاری با کشورهای دیگر نیاز دارد که به هر حال تا کنون، همه راه ها به روی ایران بسته شده است، تنها راه باز، دستیابی به چین است. این را کارشناسان می گویند و در ادامه معتقدند که در سیاست خارجی کشورمان نمی توان، چین را به خاطر قدرت اقتصادی بالای این کشور، به سادگی نادیده گرفت. به ویژه که به جهت مقابله با تحریمهای آمریکا، هنوز می توان بر روی این کشور بیش از هر کشور دیگری حساب باز کرد. هم اکنون چین به دومین اقتصاد جهان تبدیل شده و پیش بینی می شود طی یک دهه آینده به اولین اقتصاد دنیا تبدیل شود. چین را شگفت انگیزترین پدیده تاریخ توسعه می نامند. بنابراین ایران و چین باید به یک همکاری جامع، راهبردی و بلندمدت دست یابند که آنگاه هر دو کشور از سود سرشاری در حوزه سیاسی، اقتصادی و امنیتی برخوردار خواهند شد. وقتی درباره همکاری ایران و چین صحبت می شود، باید به جنبه های مثبت و منفی این روابط و همچنین سهم هر کشور از این همکاری توجه کرد. بیتردید آنچه چینی ها از این روابط به دست می آورند، با آنچه ایران به دست می آورد، قابل مقایسه نیست. اما برای بازسازی این اقتصاد پریشان به یک همت بزرگ نیاز داریم، همتی که لازم است از سوی حاکمیت اتخاذ شود و با استفاده از تمام استعدادهای بالقوه کشور و با استفاده از تدابیر اساسی این اقتصاد بیمار نجات پیدا کند. مجیدرضا حریری، رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین هم معتقد است که نباید به بازار چین مثل بازار همسایه های دیگر نگاه شود زیرا بازار چین تشنه کالای باکیفیت، مستمر و با برنامه است. در ادامه مشروح مصاحبه را می خوانیم:
اتاق بازرگانی ایران و چین، توسط اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در سال ۱۳۸۰ برای گسترش روابط تجاری ایران با چین تأسیس شده است. نتیجه آن بعد از 20 سال برای اقتصاد ایران چه بوده است؟
اتفاقات گسترده ای در این 20 سال رخ داده است. رابطه تجاری دو کشور کمتر از 2 میلیارد دلار بود اما بعد از تاسیس این اتاق در طی فرایندی در سال 2014 رکورد 8/51 میلیارد دلار را هم داشته ایم. صادرات ما به چین فقط نفت بود، ولی امروز یک سبد متنوع از پتروشیمی ها، محصولات معدنی، محصولات سنتی، فرش و صنایع دستی داریم. همچنین بزرگترین مقصد فروش پسته ما، حدود 55% به چین است. نقش اتاق ایران و چین از متوسط اندازه تشکل های بخش خصوصی در بخش اقتصاد بیشتر بوده است. البته قدر مطلقش چیزی نیست زیرا بخش خصوصی در اقتصاد ما نقش برجسته ای ندارد.
اتاق ایران و چین از بدو تاسیس هم با طرف ایرانی و هم با طرف چینی با نهادها و موسسات موثر در امر سیاست گذاری و سیاست سازی در ارتباط بوده است و در سند 25 ساله ایران و چین از مراحل ابتدایی تا انتهایی، دور میز کارشناسی حضور داشت و در این سند استراتژیک دو کشور، در دو جا به حضور بخش خصوصی تاکید شده است
همچنین، اتاق ایران و چین از بدو تاسیس هم با طرف ایرانی و هم با طرف چینی با نهادها و موسسات موثر در امر سیاست گذاری و سیاست سازی در ارتباط بوده است و در کلیه مراحل هرکجا نظر اتاق ایران و چین را خواسته اند، نظر داده و هرکجا هم نخواستند مراجعه کرده و مواردی که مربوط به فعالیت های اقتصادی کشور بوده، اظهارنظرهای خود را ارائه داده است. در کلیه کمیسیون های مشترک دو طرف چه کارشناسی و چه رسمی اتاق ایران و چین حضور فعال داشته و در هر جلسه هم یک یا دو پیشنهاد اتاق ایران و چین مصوب شده است. در حوزه مشاوره با وزارت خارجه همیشه در ارتباط مستمر بوده و در سند 25 ساله ایران و چین از مراحل ابتدایی تا انتهایی، اتاق ایران و چین دور میز کارشناسی حضور داشت و در این سند استراتژیک دو کشور، در دو جا به حضور بخش خصوصی تاکید شده است.
صادرات ایران به چین که در مقام اول صادرات ما قرار گرفته است، چقدر است؟ در واقع سهم ایران در بازارهای چین چگونه است؟
اول بگویم که در دنیا خیلی صادرات را نفتی و غیرنفتی نمی بینند و فقط ما هستیم که این تقسیم بندی را داریم. قبل از تحریم های اخیر از سال 2017 که نمی توان به صورت رسمی فروش نفت ایران را دانست، در اغلب این 20 سال تراز تجاری ما و چین به نفع ایران مثبت بوده است. اما در طی این سال ها 52 به 48 به نفع چینی ها شده است. زیرا بخش عمده ای از مبادلات ما با دنیا نفت بوده که الان آمار رسمی از آن در دست نیست، ولی الان عمده محصولات پتروشیمی، معدنی، خشکبار، فرش به چین صادر می شود. همچنین چین از معدود کشورهایی است که ایران به این کشور تکنولوژی صادر می کند ما در چند سال گذشته چندین دستگاه ساخت نانو الیاف به چین صادر داشته ایم.
حرف های شما کاملا قبول. اما الان کشورهای دیگر منطقه مثل عربستان و ترکیه گوی سبقت از ایران برای به دست آوردن بازار چین را ربوده اند؟ چرا؟
ببینید، ترکیه کارش در صادرات، محصول ساخته شده است نه مواد خام. تنوع محصولات ساخته شده در ترکیه و کیفیت آن در تمام بازارها بالا است. اما از مجموع صادرات غیرنفتی ایران 50% آن پتروشیمی، میعانات، گاز و فرآورده های نفتی است و حدود 23% محصولات معدنی مثل مس و فولاد است. مجموع محصولات ما حدود 80% صادرات ما مواد اولیه است که حدود 10% صادرات غیرنفتی داریم که آن هم محصولات کشاورزی است. ما تنها کشوری هستیم که در بخش شیلات و آبزیان به چین میگو صادر می کنیم و حدود 90% از انجیر صادراتی ما هم مقصدش چین است.
در اغلب این 20 سال تراز تجاری ما و چین به نفع ایران مثبت بوده است. اما در طی این سال ها 52 به 48 به نفع چینی ها شده است. زیرا بخش عمده ای از مبادلات ما با دنیا نفت بوده که الان آمار رسمی از آن در دست نیست و چین از معدود کشورهایی است که ایران به آن تکنولوژی صادر می کند ما در چند سال گذشته چندین دستگاه ساخت نانو الیاف به چین صادر داشته ایم
پس ترکیب صادراتی ما ترکیب مطلوبی به همه دنیا نیست؟
بله حرف درستی است. اما با همین ترکیب، چین شریک اول تجاری یعنی مقصد اول صادرات ما است.
آیا پول اجناس یا خدماتی (فروش نفت)که به کشور چین صادر می شود را می توانیم دریافت کنیم؟ چقدر از این پول ها بلوکه شده است؟
ما پول بلوکه شده در چین نداریم.
چطور! مگر رابطه بانکی ما با چین عادی است؟
قطعا نه. مثل سایر کشورها که صادرات غیرنفتی داریم و در برگشت پول مشکل خاصی نیست، برای چین هم این گونه است. نمی گویم راحت است، اما در یک دهه یاد گرفتیم که از کانال های مختلف پول خود را بتوانیم دریافت کنیم. در کل هزینه مبادله در تجارت خارجی ما بالا است. هزینه تحریم خود یک هزینه مبادله است. در نقل و انتقال پول هم هزینه های بیشتری نسبت به کشورهایی که از سیستم بانکی استفاده می کنند هم هزینه مستقیم داریم و هم هزینه غیرمستقیم. این ها ریسکی است که در تجارت داریم. عموما براساس اعتماد و اعتقاد یا تشکیل شرکت های زنجیره ای در کشورهای مختلف صادرات و واردات داریم که همه این ها هزینه است.
بله. در واقع زمانی که ما رابطه تجاری عادی نداریم ریسک و هزینه تجارت بالا می رود، در این صورت چگونه می توانیم با کشورهای دیگر رقابت کنیم؟
تا سال 2014 در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا شریک اول تجاری چین بودیم، ولی الان روز به روز این رتبه را از دست می دهیم. چون نفت به چین نمی فروشیم یا لااقل به صورت رسمی به چین نفت نمی فروشیم. اما عربستان حدود 2 و نیم میلیون بشکه نفت به چین می فروشد که به حد تمام درآمدهای ارزی نفتی و غیرنفتی ما است، معلوم است رتبه عربستان بالاتر از ما خواهد بود. امارات، قطر، کویت و عراق از ما جلو زده اند، چین بخش اصلی سرمایه گذاری نفتی را در عراق انجام داده که به طبع آن از عراق نفت می برد. چین بخش اعظمی از انرژی وارداتی خود را از منطقه خلیج فارس تامین می کند که ایران در این بخش غایب است.
وقتی روابط ترکیه و قطر یا عربستان با چین بهتر از روابط ما است چرا باید توقع داشته باشیم در تجارت از آن ها جلو بزنیم. به نظر شما داشتن رابطه سیاسی دوستانه با کشورهای طرف تجاری چقدر می تواند در توسعه بازارها دخالت داشته باشد؟
روابط تجاری خوب، همیشه می تواند به یک تجارت خوب کمک کند. اما این شرط کافی است ولی شرط لازم نیست. شرط لازم این است که روابط باید به گونه ای باشد که ما مثل همه دنیا بتوانیم تجارت کنیم بعد با رابطه سیاسی خوب، آن رابطه را برای تجارت خوب تقویت کنیم. اما متاسفانه در ابتدا ما قادر نیستیم مثل همه دنیا تجارت انجام دهیم.
در یک دهه یاد گرفتیم که از کانال های مختلف پول خود را بتوانیم دریافت کنیم. در کل هزینه مبادله در تجارت خارجی ما بالا است. هزینه تحریم خود یک هزینه مبادله است. در نقل و انتقال پول هم هزینه های بیشتری نسبت به کشورهایی که از سیستم بانکی استفاده می کنند داریم
البته این موضوع مهمی است اما در کنار این برای همان اندک بازار صادراتی که داریم، چرا در مواقع رقابت، بسیار ناشیانه وارد بازارها میشویم؟ با این کارها به جای تصاحب بازار، بازار را خراب میکنیم و بعد باید کلی تلاش کنیم تا روندها اصلاح شوند، بخش خصوصی هم که چابک نیست، ریشه مشکلات کجاست؟
بله این بحث ها همیشه وجود دارد که ما اصلا تاجر خوب داریم یا خیر؟! کلا چند درصد تجارت خارجی ما دست بخش خصوصی است؟! وقتی 55% از صادرات غیرنفتی ما فرآورده نفتی، میعانات گازی و پتروشیمی است این بخش ها هیچ کدام دست بخش خصوصی نیستند. حدود 23% محصولات معدنی صادر می شود، معدن های بزرگ که بتواند محصول به بازارهای جهانی صادر کند، کدامشان دست بخش خصوصی است؟! هیچ کدام. در سیمان هم همین طور. تنها بازارهایی که بخش خصوصی در آن نقش فعال تری دارد بازار عراق و افغانستان است. آن هم کالاهایی می فروشیم که در بقیه دنیا ساخته نمی شود. کدام کشور الان کولرآبی، آبگرمکنهای مخزنی می سازد که ما می سازیم؟! بله ما تنها صادرکننده به عراق و افغانستان هستیم! بنابراین این که ما تولید قابل صادرات داریم یا خیر جای بحث است. تولیدی که تکنولوژی و نیروی کار بومی، بخش بزرگی از ارزش افزوده آن را تشکیل دهد، این کالاها بسیار بسیار اندک است. از طرف دیگر کدام کالا اگر سوبسید نداشت، می توانستیم صادر کنیم؟! بنابراین ساختار تجارت خارجی ما که بخش عمده ای دست دولتی ها یا نهادهای عمومی غیردولتی (خصولتی ها) است، باید تغییر کند. ساختار سوبسید در کشور باید تغییر کند. تولیدکننده باید در بازار داخلی با تولید خارجی رقابت کند. حمایت هایی که از صادرکننده می شود اگر عضو WTO شویم، اجازه نداریم از صادرکننده این حمایتها را داشته باشیم. اولین شرط ورود به تجارت جهانی، داشتن روابط بانکی، بیمه و کشتیرانی است که ما هر3 مورد را نداریم. در نتیجه عیب های عمومی اقتصادی باعث می شود که با چین مثل بقیه کشورها این مشکلات خود را نشان دهد.
آیا چین اجازه داده کشوری بازارش را تسخیر کند؟
بازار چین بازار قابل تسخیری نیست و یک بازار گسترده 1میلیارد و 400 میلیون نفری را یک کشور نمی تواند تسخیر کند. اما یک موضوعی بگویم که چین اگر 2هزار و 400 میلیارد دلار صادرات دارد، 2هزارو 200 میلیارد دلار هم واردات دارد. چین بزرگترین بازار وارداتی دنیا هم است.
از چین به چه میزان سرمایه در این 20 سال جذب شده است؟
همان طور که چین 26% در تجارت خارجی ما نقش دارد، اما نقشش در جذب سرمایه گذاری 2 برابر است. یعنی حدود 50% جذب سرمایه گذاری خارجی ما از چین اتفاق می افتد. در طی سه دهه اخیر متوسط جذب سرمایه گذاری خارجی ما 102 میلیارد تومان بوده است. اما در 10ساله اخیر بیش از 50% آن از چین بوده است. در نتیجه مبادلات ما با چین از نظر قدرمطلق روز به روز کمتر شده و دلیلش هم این است که اندازه سهم ما از کیک تجارت جهانی کوچکتر شده است.
تنها بازارهایی که بخش خصوصی در آن نقش فعال تری دارد بازار عراق و افغانستان است. آن هم کالاهایی می فروشیم که در بقیه دنیا ساخته نمی شود. کدام کشور الان کولرآبی، آبگرمکنهای مخزنی می سازد که ما می سازیم؟! بله ما تنها صادرکننده به عراق و افغانستان هستیم. بنابراین این که ما تولید قابل صادرات داریم یا خیر جای بحث است
با این توصیف، عده ای معتقدند بدون رفع تحریم و بدون رابطه عادی بانکی ما می توانیم به توسعه بازاها و افزایش صادرات و تجارت با کشورهای حداقل همسایه مبادرت ورزیم؟ آیا این شدنی است؟ چگونه؟
ببینید این که از نظر تئوریک شدنی است بله شدنی است، اما آیا توانستیم این کار را انجام دهیم؟ خیر. به این دلیل که سال ها است کل اقتصاد ما معطل تصمیم گیری های سیاسی است. هیچگاه اقتصاد ما نتوانسته برای خود برنامه ریزی کند. همیشه در حالت بلاتکلیفی هستیم.
باید همزمان دو سناریو در کشور پیش برود. 1- باید تلاش شود که فشارهای سیاسی که به صورت تحریم به اقتصاد ما وارد آمده را با مذاکره حل کنند و علت ریشه ای تحریم را از بین ببرند که 50% آن در اختیار ما است. 2- توسعه تجارت با کشورهای همسایه می تواند نقص تحریم را جبران کند که الان یکسری کارها در حال انجام است. حتی در شرایط تحریم مبادلات ما با چین قابل افزایش است. هرچه سرمایه خارجی در کشور ما بیشتر باشد ما تحریم ناپذیرتر می شویم، ولی وقتی دور خود دیوار می کشیم و اقتصادی که برای آن مرز تعریف شده و بومی داخلی به آن نگاه می شود هرزمان هر کشوری می تواند به خود اجازه دهد که مانع شود تا اقتصاد شما در دنیا گسترش پیدا کند.
شما برای بهبود و گسترش روابط بخش خصوصی با این کشور چه توصیه ای به دولت می کنید؟
ما به دولت توصیه نمی کنیم، بلکه ما با دولت همکاری می کنیم و برنامه داریم که با معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه و سازمان توسعه و تجارت پیش می بریم که طراحی های آن تمام شده و اجرایی خواهیم کرد. زیرا معتقدیم که اندازه و وسعت بخش خصوصی باید در بازار چین بیشتر شود. یعنی حضور بخش خصوصی باید عمق بیشتر و سطح بزرگتری را اشغال کند و این حضور جدی تر نیاز به همکاری دولت دارد.
سال ها است کل اقتصاد ما معطل تصمیم گیری های سیاسی است. هیچگاه اقتصاد ما نتوانسته برای خود برنامه ریزی کند، همیشه در حالت بلاتکلیفی هستیم.
اتاق راهکارهای نوآورانه برای افزایش مناسبات تجاری ایران در بازارهای چین داشته است؟
ما پروژه ای در اتاق ایران و چین در سال 1398 طراحی کردیم به نام پروژه صادرات غیرنفتی به چین. هم مطالعاتش انجام شد هم مقدماتش را فراهم کردیم، منتهی کوید19 از سال 2019 مانع اجرای آن شد. هنوز هم رفت و آمد به چین تقریبا غیرممکن است. وقتی اوضاع رفت و آمد عادی شود به تعداد قابل توجه ای نمایشگاه دائمی و مراکز تجاری ایرانیان را با سرمایه گذاری ایرانیان بخش خصوصی و طرف چینی در چین افتتاح خواهیم کرد.
ما دو نگاه داشته ایم یکی کالاهای موجودی که به چین صادر می شود که چقدر امکان افزایش دارد و با چه اصلاحاتی می شود تا مقدار این محصولاتی که الان به چین می رود را افزایش دهیم. دیگر این که چه کالاهای بالقوه می توان به چین صادر کرد که تاجر ایرانی به آن اصلا فکر نمی کند. به اعتقاد ما حتی با وجود تحریم با برنامه ریزی که داشته ایم طی یک دوره 5 ساله می توانیم سالی 25% به مبادلات غیرنفتی با چین اضافه کنیم. البته تجار ایرانی نباید به بازار چین، مثل بازار همسایه های دیگر نگاه کند، زیرا بازار چین تشنه کالای باکیفیت، مستمر و با برنامه است.
در پایان بگوییم که واقعیت این است که در تجارت با کشور چین در مسابقهای که در این سال ها بین کشورها بوده است ما باخته ایم؟
سهم ما از تجارت جهانی در طی یک دهه اخیر روز به روز کوچک و کوچکتر شده، شکی نیست و به همین نسبت هم در بازار چین کمتر شده است. ما در سال 1390، 64میلیارد دلار واردات رسمی داشتیم، حدود 20میلیارد دلار قاچاق داشته ایم و حدود 40میلیارد دلار صادرات غیر نفتی داشته ایم و نفت هم صادر می کردیم که حدود 200 میلیارد دلار سهم ما در تجارت جهانی که مجموعش 36هزار میلیارد دلار بوده است، اما امروز بعد از یک دهه که صحبت می کنیم حجم تجارت جهانی به بالای 43 هزار میلیارد دلار رسیده است، اما اندازه تجارت جهانی ما خوشبینانه 6 میلیارد دلار است که حدود 34میلیارد دلار صادرات غیرنفتی و حدود 40میلیارد دلار واردات. یعنی از 200 میلیارد دلار به 80 میلیارد دلار رسیده ایم این یعنی اندازه تجارت ما 40% شده است ولی به تجارت جهانی حدود 30% اضافه شده است. به عبارت دیگر قدرمطلق ما نسبت به 10 سال پیش حدودا بیش از 80% کاهش پیدا کرده است. درست است که سهم ما از تجارت جهانی کم شده، اما نکته آن این است که سهم ما به این اندازه با تجارت با چین کم نشده است. در سال 1390 چین 20% در تجارت خارجی ما نقش داشته، اما امروز چین 26% در تجارت خارجی ما نقش دارد.