مقابله با نابرابری

لیندسی والش- مترجم: سهیل ایلداری

یا ترجیح می دهید اول اخبار خوب یا خبرهای بد را بشنوید؟

من با دادن خبر  بد و غافلگیر کننده به شما شروع خواهم کرد. جهان امروز، مکانی نابرابر است. استانداردهای زندگی در بین کشورها و نیز در داخل کشورها بسیار متفاوت است. اگر در هنگ­کنگ متولد شده باشید، امید به زندگی شما تقریباً دو  برابر کسی است که در سوازیلند متولد شده باشد، یعنی 84 سال در برابر 49  سال!

خبر خوب این است که در دهه­های اخیر بسیاری از شاخص­های جهانی استانداردهای زندگی بهبود یافته است. اهداف توسعه هزاره سازمان ملل، مجموعه ای از اقدامات به منظور کاهش فقر و بالا بردن سطح زندگی، تا حد زیاد در نیل به اهداف تعیین شده موفق بوده است. در حال حاضر، شمار کسانی که در فقر شدید زندگی می­کنند از 9/1 میلیارد در سال 1990 به 836 میلیون نفر در سال 2015 کاهش یافته است. همچنین نسبت افراد دارای سوء تغذیه در کشورهای کم درآمد از 23 درصد در سال 1990 به 13 درصد در سال 2014 کاهش یافته و ثبت نام کودکان در مدارس ابتدایی در سراسر جهان به 90 درصد رسیده است. این آمار، امیدواری­ها برای رسیدن به دنیای برابر را افزایش می­دهد. با این وجود­، خبرهای بدتری هم وجود دارد، زیرا تغییرات آب و هوایی این پیشرفت را تهدید می­کند و با خنثی سازی آثار مثبت،  به گسترش بیشتر نابرابری­ها دامن خواهد زد.

چالش نهایی زمان ما، تغییر شرایط آب و هوایی جهان است. این موضوع، چالش نهایی قرن 21  به شمار خواهد رفت اما در مباحث سیاسی، موضوع بسیار مهمی همچون رفع نابرابری­ها عمدتاً کنار گذاشته می­شود. اگر گرم شدن کره زمین از 5/1 درجه سانتی گراد فراتر رود، نتایج حاصله، اگر نگوییم «همه» می­تواند «بیشتر» پیشرفت­های به دست‌ آمده در زمینه کاهش نابرابری را تهدید کند. تغییرات آب و هوایی، نابرابری موجود را افزون تر خواهد ساخت زیرا کشورهای دارای درآمد کم یا متوسط، بیشترین تأثیر نامطلوب را متحمل خواهند شد. هرچه الگوهای بارندگی غیرقابل پیش بینی­تر شود، سطح آب دریاها افزایش یافته و طوفان­ها شدیدتر می­شود و در پی این رخدادها، تأثیر مورد انتظار بر روی کشورهای کم درآمد شدیدتر خواهد شد.

یک مشکل اساسی هم این است که مردم تغییرات آب و هوا را تهدیدی دور دست می­پندارند اما پیامدهای آن در حال حاضر در بسیاری از نقاط جهان قابل مشاهده  است. سالانه شهرهایی مانند داکار در سنگال غرق در سیلاب می­شوند. منطقه نیمه خشک ساحلی در حال  گسترش و کشیده شدن به سمت مزارع کشاورزی بارور است.

سال گذشته، کالیفرنیا نیز در معرض کشنده‌ترین آتش سوزی طول تاریخ خود قرار گرفت و درجریان آن، مقادیر قابل توجهی از زمین­های حاصلخیز به تلی پوشیده از خاکستر تبدیل شد.

تغییرات آب و هوایی، نمونه­ای بارزی از سیمای نابرابری­ها در قرن بیست و یکم است. ایالات متحده مسئولیت انتشار 26 درصد از گازهای تجمعی گلخانه­ای جهان را بر عهده دارد و مسئولیت انتشار 22 درصد نیز برعهده اروپا  است. در نقطه مقابل، سهم کل قاره آفریقا از انتشار گازهای گلخانه­ای فقط 8/3 درصد  بوده است. در حالی که کشورهای با درآمد بالا مسئولیت تولید و انتشار گازهای گلخانه­ای را بر عهده دارند، این کشورها با درآمد کم  هستند که با عواقب ناشی از انتشار کربن و گرم شدن کره زمین دست به گریبان خواهند شد. بسیاری از کشورهای کم درآمد در مناطق گرمسیری واقع شده­اند و نسبت به کشورهای واقع در منطقه معتدل با درآمد بالا همچون انگلستان، در برابر افزایش دمای هوا بسیار آسیب پذیر هستند. تمام سیستم­های کشاورزی از بین می­رود، قحطی­ها به مناطق زیادی می­رسد و پیش بینی می­شود بیماری­هایی همانند مالاریا رواج بیشتری پیدا کند. در حال حاضر ما شاهدیم کشاورزان دامدار در کشور آفریقایی چاد به دلیل یک فصل طولانی مدت خشک، برای زنده ماندن در تلاش هستند چون حجم بزرگترین دریاچه کشور- دریاچه چاد- در 50 سال گذشته 90درصد کاهش یافته است.

با این وجود، این تقسیم فقط بین کشورهای پردرآمد و کم درآمد نیست، بلکه در مورد همه کشورها صادق خواهد بود. سال گذشته، محققان دانشگاه هاروارد اصطلاح «اعیان نشینی آب و هوایی»[1] را مطرح کردند: قیمت املاک در مناطق مرتفع شهر میامی به دلیل جاری شدن سیل­های ویرانگر ناشی از تغییرات آب و هوایی افزایش خواهد یافت. در نقطه مقابل، کسانی هم وجود خواهند داشت که نمی­توانند راه خود را در مناطق مرتفع و گران قیمت باز کنند و به ناچار همچنان در مناطق در معرض خطر باقی خواهند ماند.

در کنار ایجاد مشکلات جدید برای کشورهای کم درآمد، تغییرات آب و هوایی، نابرابری­های موجود را هم تشدید می­کند. کشورهای کم درآمد، ظرفیت مالی برای مقابله با اختلالات شدید در زیرساخت­ها را ندارند. افزایش وقوع سیلاب­ها به دلیل بروز اشکال در تأمین فرآیند آب آشامیدنی سالم منجر به شیوع بیماری­های ناشی از آب همانند وبا، اسهال خونی و… می­شود. انتظار می­رود موارد سوء تغذیه به طرز چشمگیری افزایش یابد زیرا خشکسالی در مناطق گرمسیری منجر به عملکرد نامطلوب بخش کشاورزی و تولید محصول کمتر خواهد شد. در کشورهایی مانند ماداگاسکار که بیش از 70 درصد از مردم روستایی، کشاورزند وقوع سیل ویرانگر خواهد بود.

با توجه به ماهیت پیچیده و دور از دسترس تغییرات آب و هوایی، اثرات ناگوار این پدیده­ها بر کشورهای کم درآمد بسیار زیاد است. این امر، ارائه آموزش‌های با کیفیت را دشوارتر و نابرابری­های جنسیتی موجود را تشدید می­کند. همچنین باعث بروز درگیری­ها می­شود، دولت­ها را بی­ثبات ساخته و مردم را وادار به ترک سرزمین­های خود می­کند چون این کشورها بودجه یا پشتیبانی لازم برای مقابله با مقیاس مشکلی که تغییرات آب و هوایی ایجاد خواهد کرد را در اختیار ندارند.

«مهاجرت آب و هوایی» اصطلاحی است که بارها و بارها به گوش ما خورده است. بانک جهانی پیش بینی می­کند که تا سال 2050 احتمالاً 140 میلیون مهاجر از این دست وجود داشته باشد.

در اروپا، رسانه­ها غالباً از پدیده پناهندگی به عنوان «جویندگان امنیت» یاد می­كنند نه به عنوان یک «بحران».  با این وجود، 84 درصد از پناهندگان در حال حاضر به كشورهایی با درآمد پایین  تعلق دارند و مردم كشورهای فقیرتر تقریباً 5 برابر بیشتر در معرض حوادث ناشی از تغییرات آب و هوایی قرار دارند. کشورهای برخوردار از درآمد بالا که به واسطه تغییرات آب و هوایی تهدید می­شوند به مراتب راحت­تر قادر به مقابله با پیامدهای آن خواهند بود. شانگهای، یکی از شهرهایی که در معرض خطر سیل قرار دارد ولی  از سال 2012 زیرساخت­های دفاعی در برابر سیل ساخته است. پیش­بینی می­شود اجرای پروژه­ای از این دست،  5 میلیارد پوند هزینه در برداشته باشد. کشورهای کم درآمد، چنین منابع مالی هنگفتی برای سرمایه­گذاری در اختیار ندارند.

دولت پا پیش بگذارد

این نکات ما را به سؤال اصلی سوق می­دهد: برای مقابله با مشکل چه کاری می­توان انجام داد؟ در واقع، خیلی کارها. دو جنبه اصلی مقابله با تغییرات آب و هوایی، کاهش تأثیرات ناگوار و سازگاری است. از آنجا که کشورهای با درآمد بالا، بیشترین مسئولیت تولید گازهای گلخانه­ای را بر عهده دارند، عمده­ترین تلاش ما برای به حداقل رساندن آثار آن­ها است.

به نظر می­رسد دانشمندان آب و هوا سرانجام در نبرد آگاهی بخشی پیروز خواهند شد. نتایج یک نظرسنجی که به تازگی انجام شده است، مشخص ساخت 73 درصد آمریکایی­ها اکنون بر این باورند که تغییرات آب و هوایی در حال وقوع است، یک رکورد بالا.

علاوه بر این، 72 درصد اعلام کردند که این موضوع شخصاً برای آن­ها مهم است. این امر بسیار مهم است زیرا دولت و شرکت­ها را به فعالیت در جهت تأمین منافع شهروندان سوق می­دهد. تحرک عمومی برای فشار آوردن به این گروه­ها نقطه عطف واقعی خواهد بود و در حال حاضر نشانه­هایی از این اتفاق خوشایند وجود دارد. در ماه ژانویه بیش از 70 هزار  نفر در بروکسل راهپیمایی کردند و خواستار اقدام بهتر دولت در زمینه مسایل آب و هوایی شدند. گروه­های شهروندی در سراسر جهان هم به دلیل عدم انجام اقدام مؤثر در مورد تغییر اوضاع، مسئولان دولتی خود را به دادگاه می­کشند.

نکته مهم این است که به حداقل رساندن انتشار گازهای گلخانه­ای زودتر از موعد، امری ضروری است زیرا در نهایت، گزینه ارزان­تر و آسان­تری خواهد بود. در حالی که در اقدامات شخصی برای کاهش تولید گازهای گلخانه­ای، مانند انتخاب  شیوه حمل و نقل با میزان کم انتشار و خرید محصولات فصلی، تمرکز وجود داشته است، اکنون زمان آن فرا رسیده است که دولت­ها و بخش خصوصی پا پیش بگذارند.

در گزارش کربن سال 2017، مشخص شد  از سال 1988 تنها 100 شرکت دنیا بیش از 70 درصد، گازهای گلخانه­ای صنعتی جهانی را تولید کرده اند. این آمار به ما کمک می­کند تا از طریق تقاضای عملکرد بهتر از این شرکت­ها، تغییرات مناسب و منظمی ایجاد کنیم. این آمارها گشایشی را برای ما ایجاد خواهد کرد تا با ایجاد تغییرات مناسب و نظام­مند انتظار عملکرد بهتری از این شرکت­ها داشته باشیم. بخش خصوصی توانایی فوق العاده­ای در ایجاد تغییرات پایدار نه تنها با کاهش اثرات تغییرات آب و هوایی بلکه با خارج ساختن مردم از چنگال فقر از طریق ایجاد فرصت­های شغلی دارد. در حالی که بسیاری از کشورها به  ملی گرایی روی می­آورند، بخش خصوصی یکی از معدود نامزدهایی است که می­تواند رهبری تغییرات‌ آب و هوایی را به دست گیرد.

گفته می­شود، تغییرات آب و هوایی بدون همکاری دولت در اجرای سیاست­های زیست محیطی مانند مالیات بر انتشار کربن، برنامه­های سازگاری ملی و مشارکت در معاهدات چند جانبه کاهش نمی­یابد. فعالیت اقتصادی در قرن بیستم عمدتاً مبتنی بر سوخت­های فسیلی بود و مالیات بر کربن باعث توسعه و تلاش برای یافتن منابع سوخت جایگزین بود. اکنون تغییرات آب و هوایی، موضوعی فرامرزی است و نیاز به همکاری در سطح بین­المللی دارد تا هم بتواند تأثیر شرایط آب و هوایی را کاهش دهد و هم به کشورهای با درآمد کمتری برای سازگاری با شرایط کمک کند.

کاهش اثرات و سازگاری با تغییرات آب و هوایی یک «گلوله نقره­ای»[2] برای مقابله با نابرابری­های موجود در سراسر جهان نیست. این امر از طریق سیاست­گذاری و اصلاح سیستم­های مالیاتی در رابطه با مقابله با تغییرات آب و هوا محقق می­شود. تا زمانی که تغییرات آب و هوایی کاهش نیابد و به کشورهای آسیب پذیر کمک نشود تا با تأثیرات آن سازگار شوند، هیچ پیشرفت واقعی در تلاش برای رفع نابرابری­ها حاصل نخواهد شد.

اگر نابرابری واقعاً همان موضوعی باشد که کشورهای ثروتمند به آن توجه و ادعا می­کنند، آن­ها اجازه نخواهند داد تا تغییرات آب و هوایی در مسیر فعلی خود به سمت نابود کردن زندگی جمعیت کم درآمد امتداد یابد. در حال حاضر، ما مطمئناً در جریان نیستیم که دمای جو زمین تا پایان قرن حاضر به 5/1 درجه  خواهد رسید یا خیر. ما حتی در مسیر آن نیستیم که آن را به 3 درجه محدود کنیم. طبق برآوردهای فعلی، دمای هوای کره زمین تا سال 2100حدود 4 درجه گرمتر خواهد شد، سالی که نوزادان متولد شده در مکان­هایی مانند هنگ­کنگ به دنیا خواهند آمد تا رنگ زندگی را ببینند نه در کشوری همچون سوازیلند!

با وجود فعالان جوانی مانند گرتا تونبرگ شانزده ساله -که در اجلاس داووس از اوضاع زیست محیطی جهان انتقادهای تندی داشت-  امید می­رود رهبران آینده در این زمینه فعالانه­­تر عمل كنند، اما نمی­توان فقط به انتظار آن­ها نشست. اکنون به کسانی نیاز داریم که بار سنگین رهبری جریان تغییرات آب و هوایی را بر دوش بگیرند.

1- gentrification (اعیان‌نشین شدن یا اعیانی‌سازی( فرایندی است که در آن محله‌ای قدیمی یا فقیرنشین در یک شهر به محله طبقه متوسط تبدیل می‌شود؛ این کار معمولاً از راه نوسازی و راندن فقیران از محله انجام می‌شود.

در این فرایند خانواده‌هایی از طبقات متوسط و مرفه جایگزین قشرهای محروم در محلات مرکزی و تاریخی شهر شده و به بهسازی و مرمت مسکن‌ها می‌پردازند. در این روند، خانه‌ها در محله‌های فقیر به بهای ارزان خریداری و بازسازی می‌شود و با گذشت زمان، محله تبدیل به یک مکان کمتر مقرون به صرفه برای زندگی کم‌درآمدها می‌شود.

2- در فرهنگ کشورهای غربی، گلوله نقره‌ای، گلوله‌ای است که از نقره درست شده‌ است و تنها اسلحه‌ای است که قابلیت به‌کارگیری در مقابل گرگینه (گرگ وحشی)، افسونگری (جادوگری) یا سایر هیولاها را دارد. این اصطلاح همچنین یک استعاره برای یک راه ساده و به ظاهر جادویی برای یک مشکل دشوار است: برای مثال، پنی سیلین یک گلوله نقره­ای بود که بسیاری از عفونت‌های باکتری را درمان کرد.